20. اسفند 1398 - 5:49   |   کد مطلب: 6978
در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد.
کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله جدی در جامعه‌ی ما تبدیل شده است

به گزارش شبنم ها به نقل از  شهر مینو به همان اندازه که در اسلام بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده، به همان اندازه نیز به حفظ و نگهداری از آن سفارش شده است. چرا که نهال خانواده برای ادامه‌ی حیات و به ثمر نشستن خود نیاز به رسیدگی و مراقبت ویژه‌ای دارد. در آیات و روایات از طلاق به عنوان مغبوض‌ترین حلال خداوند یاد شده است؛ همچنین در آیات بسیاری بر ضرورت حفظ خانواده تأکید شده و طلاق به عنوان آخرین راه حل و تنها در صورتی که سبب عسر و حرج فرد شود، توصیه شده است.

 

اگرچه درک محدود انسان سبب می‌شود که به طور کامل به مصالح و مفاسد امور آگاهی پیدا نکند اما با بررسی پیامدهای طلاق تا حدودی می‌توان به دلایل منفور بودن این مسئله در اسلام پی برد. آسیب‌های فردی و اجتماعی طرفین بعد از طلاق (به خصوص خانم‌ها) همچنین سرنوشت مبهم فرزندان، آسیب‌های روحی و روانی که از طلاق والدین نصیبشان می‌شود و مسائل و مشکلات فراوانی که از این راه گریبان جامعه را می‌گیرد و …؛ از جمله مشکلاتی است که با فروپاشی یک خانواده به وجود می‌آید. فهم این مسائل شاید تا حدودی به درک ضرورت گذشت زن و مرد در برابر یک‌دیگر کمک کند؛ البته در صورتی که روحیه‌ی فردگرایی بر آن‌ها حاکم نشده باشد. اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی و تغییر ارزش‌ها، روح معنویت در بین خانواده‌ها کم‌رنگ‌ شده و همین مسئله سبب گردیده تا مفاهیم ارزشی و اخلاقی مانند «گذشت» در زندگی به باج دادن یا کم آوردن در برابر یک‌دیگر تعبیر شود!

متأسفانه در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد که این مسئله هوشیاری مردم، مسئولین و نخبگان را می‌طلبد. عمق فاجعه تا آن جایی است که علاوه بر افزایش این معضل بزرگ، جامعه در راستای قبح‌زدایی از این مسئله گام برمی‌دارد. برگزاری جشن طلاق به تقلید از فرهنگ غرب و دعوت دوستان و آشنایان برای شرکت در این مراسم در جامعه‌ی اسلامی ما جای بسی تأسف و تعجب دارد.

وقتی زندگی رنگ و بویی از دین و فرهنگ اسلام نداشته باشد، وقتی خانواده تقدس خود را در دید افراد از دست بدهد و ازدواج بیشتر جنبه‌ی تشریفاتی پیدا کند. وقتی ازدواج‌های سنتی که بر پایه‌ی فرهنگ اسلامی و شناخت و باور صحیح از زندگی مشترک بود جای خود را به ازدواج‌هایی به سبک مدرن و دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و … بدهد، دیگر قبح‌زدایی و برگزاری جشن طلاق به شیوه‌ی مدرن امری دور از ذهن و تعجب‌برانگیز نخواهد بود!

 

متأسفانه سیر صعودی آمار طلاق در کشور ما از این حقیقت تلخ حکایت می‌کند که نه تنها از اهداف و راهبردهای غرب اطلاعی نداریم، بلکه کورکورانه تن به خواسته‌های آن‌ها نیز داده‌ایم و در جهت اهداف و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها حرکت کرده‌ایم. متأسفانه در مقابل سال‌ها تلاش و پشت‌کار غرب در تخریب فرهنگ اسلامی و تضعیف نقش واقعی زن، به عنوان یک مسلمان اقدام درخور توجهی انجام نداده‌ایم.

شاید بتوان سادگی و خوش‌باوری برخی افراد در برابر سیاست‌های غرب را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها به شمار آورد در حالی که منابع عظیمی از دستورات و راهکارهای اسلام را برای زندگی موفق در اختیار داریم که در دل آن‌ها هزاران نظریه در تمام ابعاد زندگی نهفته است و به جای نظریه‌پردازی و ارائه‌ی الگو به دیگر کشورها خود به تقلید کورکورانه از آن‌ها می‌پردازیم و هر آنچه را که غرب به اسم آزادی و حقوق بشر و مدرنیته و … به ما القا می‌کند به حکم ضرورت می‌پذیریم.

با توجه به این مسئله تک تک ما در برابر حفاظت از فرهنگ و دین خود مسئولیم اما در این بین نخبگان نیز می‌توانند با بررسی متون اسلامی و استخراج نظریه‌های مختلف در حوزه‌ی زنان و خانواده گام مؤثری بردارند؛ همچنین رسانه‌ها می‌توانند در ترسیم هویت واقعی زن مسلمان و ارائه‌ی الگوی موفق زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر در فیلم‌ها و سریال‌ها مشاهده می‌کنیم و در اکثر موارد شأن واقعی زن در فیلم‌ها نادیده گرفته می‌شود.

دولت نیز می‌تواند با حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان خانه‌دار سبب شود تا زنان هویت واقعی خود را در درون خانه جست‌وجو کنند؛ همچنین تقویت روح معنویت از راه نظام آموزشی،‌ رسانه و انتقال آن به نهاد خانواده می‌تواند در کاهش معضلات اجتماعی از جمله طلاق اثر گذار باشد.

 

این روز ها میبینیم طلاق توافقی در ایران زیاد شده است. شاید جامعه شناسان و حقوق‌دان ها این نوع طلاق را بهتر از طلاق هایی که با مشاجره های خانمان سوز، انجام می شود، بدانند، اما وقتی تعداد این طلاق بالا برود، یعنی اتفاقات دیگری برای جامعه افتاده.

مقام معظم رهبری با تأکید بر تلاش برای تسهیل ازدواج جوانان به برخی مشکلات دادگاه‌های خانواده از جمله «طلاق توافقی» اشاره کردند و گفتند: قضات محترم با کمک بزرگان خانواده ها، اینگونه مسائل را تقلیل دهند.

این اشاره دقیق از سوی رهبر انقلاب در شرایطی است بررسی های نشان می دهد، برخی از موارد طلاق توافقی در دادگاه های کشور بعضا در ۱۵ دقیقه صادر می شود و بسیار روند سهل و آسانی دارد. براساس این روش از طلاق، «زوجین می‌توانند با توافق درمورد حق‌ و حقوق خود یا گذشتن از حقوق خود از قبیل؛ مهریه، حضانت و ملاقات فرزند، جهیزیه، نفقه و… به‌راحتی به دادگاه مراجعه کنند و پس از مدت کوتاهی به‌ صورت توافقی از هم جدا شوند.»

این ساده‌ترین تصویر از ساده‌ترین شکل طلاق در کشور است. علاوه بر این رئیس دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران چندی پیش اعلام کرد: «طلاق توافقی با ۲۷ هزارو ۳۲۰ فقره پرونده، در صدر دعاوی مجتمع‌های خانواده شهر تهران در سال ۹۳ قرار داشته است».

 

این آمار زمانی معنادار می‌شود که آن را با تمامی پرونده‌های طلاق مقایسه کنیم. براساس آمار رسمی سازمان ثبت ‌احوال سالانه بیش از ٣٠ هزار نفر در تهران از یکدیگر جدا می‌شوند که بر پایه این آمار و ٢٧ هزار طلاق توافقی در این کلانشهر، می‌توان گفت ٩٠ درصد طلاق‌ها در تهران توافقی است.

طلاق توافقی چیست؟

در طلاق توافقی زن و مرد توافق می کنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق در حکم دادگاه ثبت می شود و ضمانت اجرای قانونی پیدا می کند، ولی از آنجا که بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق با مرد است و مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق بدهد، معمولا زنان همه یا بخشی از حقوق مالی خود را می بخشند تا همسرشان را برای جدایی راضی کنند.

نتایج یک تحقیق دانشگاهی درباره طلاق توافقی

نتایج یک تحقیق دانشگاهی از سوی دکتر باقر ساروخانی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، درباره طلاق توافقی نشان می‌دهد، زوجین هرکدام دارای دلایلی برای طلاق توافقی هستند که می‌تواند طرفین را مجاب به جدایی کند.

ساروخانی در تحقیق خود می‌نویسد: «در طلاق توافقی، زنان مهم‌ترین دلایل خود را برای طلاق، فحاشی و ضـرب‌وشتم شوهر، دخالت خانواده شوهر، خیانت شوهر، داشتن اختلاف‌نظر فرهنگی، اختلاف سنی زیاد، ازدواج تحمیلی و نداشتن آشنایی قبلی برشمرده‌اند. در مقابل مردان نیز مهم‌ترین دلایل خود را برای جدایی به‌صورت زیر بیان کرده‌اند: علاقه نداشتن به زن، اقدامات خودسرانه زن، بدبینی به زن، تمکین‌نکردن، ناسازگاری زن، پایبندنبودن به اصول اخلاقی، نداشتن تفاهم، توقعات بیجای زن، بی‌اعتمادی نسبت به شوهر و رفتارهای نامعقول زن».

ساروخانی در ادامه تأکید می‌کند: «علاوه بر زوجین، در این تحقیق مشاوران در طلاق توافقی، مهم‌ترین دلایل زنان را برای طلاق، ناسازگاری، تنفر از شوهر، توجه‌نکردن شوهر به خواسته‌ها و توقعات، دخالت خـانواده شـوهر، عـدم تحمل شوهر و لجبازی برشمرده‌اند. در مقابل مشاوران دلایل مردان را برای جدایی به‌صورت زیر بیان کرده‌اند: استقلال‌نداشتن زن (وابستگی به خانواده)، ‌علاقه‌نداشتن به همسر، دخالت اطرافیان و ناآگاهانه‌بودن ازدواج.

 

او ادامه می‌دهد: «حال با توجه به این نکته می‌توان گفت تغییر روش طلاق در جامعه از غیرتوافقی به روش توافقی، خود نشان از گرایش جامعه بـه نـوگرایی در همـه عرصه‌ها دارد؛ درواقع نوگرایی زنان سبب شده است ساختار مردسالار جامعـه تا اندازه زیادی به محاق رود و زندگی وارد عرصه دموکراتیک‌تری شـود کـه در آن افراد براساس بازاندیشی در هویت خـویش، زندگی خود را پایه‌ریزی می‌کنند. چه بسا در این پی‌ریزی نوین، روند جدیدی را برای زنـدگی خـود بیابند.

 

همچنین خانم ضیایی مشاور خانواده شورای حل اختلاف در گفتگو با خبرنگار شهر مینو گفت در گذشته و تا همین چند سال پیش کدخدا منشی خیلی از مشکلات را حل می کرد برای هر چیزی نمی آمدند در صف دادگاه بایستند و حرمت ها شکسته شود و ابهت ها از بین برود قدیم به ندرت راه دادسرا و دادگستری را پیش می گرفتند.

اما الان در بررسی ریشه های طلاق دیده می شود با کمترین موردی که خیلی مشکلات سنگینی هم نیست اختلافات منجر به جدایی شده که حتی نمی توانند زوجین هم دیگر را ببینند و یک لحظه کنار هم بنشینند. کسانی که چقدر سختی کشیدند تا به هم برسند و در راه یکدیگر چقدر مخالفت ها را تحمل کردند. اما الان این حالت را هنگام جدایی از یکدیگر دارند.

الان وضعیت خانم ها با سابق خیلی فرق کرده پرونده داشتیم خانم رفته است در آرایشگاه کار می کند و یکی از علت های اصلی که رنگ عوض کرده است همین است. نمی توانیم بگوییم همه آرایشگاه ها بد هستند خیلی از آرایشگاه ها هم کاملا محیط سالم و خوبی دارند اما آرایشگاهی هم داریم که دارند روی بدن عریان کار می کنند که جلویش را گرفتیم و پیگیر شدیم اما الان مشاهده می شود که همین افراد به کار ما دهن کجی می کنند و مشتریان خصوصی خود را در مکانی دیگر می پذیرند. وقتی این زمینه ها وجود دارد و میبینیم که دولت هم هیچ نظارتی ندارد شاهد رواج فساد اخلاقی در بعضی از این مکانها و تزلزل بنیان خانواده خواهیم بود.

از طرفی وضعیت حجاب  هم در جامعه خیلی بد شده است که این هم عامل دیگری است که مستقیما بر کیفیت زندگی ها اثر می گذارد  نمی توانیم بگوییم همه زنان ما بد شده اند اما این بی حیایی و گستاخی که در بعضی از مراجعات ما دیده می شود عامل طلاق هاست.

این تبلیغاتی هم که در مورد تنوع طلبی مردان به وجود آمده مشکل دیگری است. می گویند اساس اینکه مرد می تواند صاحب چند زن باشد  به خاطر داشتن ویژگی تنوع طلبی است این را برای من جا انداخته اند این تنوع طلبی را چه کسی ایجاد کرد؟ همین زنان ما ایجاد کرده اند. چرا قبلا نمی گفتند مردان این صفت را دارند؟

به ندرت می رفتند سراغ زن دوم یا خیلی مخفیانه می رفتند چرا امروزه اینقدر آشکار سراغ این کار میروند. پرونده ای داشتیم که خانمی آمده بود می گفت شوهر من خانم را می آورد در خانه وقتی می گویم این خانم کیست می گوید صیغه اش کردم و الان صیغه نامه اش را هم می آورد. مورد های این شکلی زیاد داریم. البته پخش این مسائل باعث می شود حریم ها شکسته شود و ما از لحاظ شرعی مسئولیم نمی توانیم هرچه را دیده ایم بازگو کنیم.

 

ما پیشنهاد می کنیم که مشاوره باید قبل از ازدواج باشد من بارها به مسئولین گفته ام که همانطور که شما مشاوره پزشکی می گذارید و قبل از عقد کلاس بهداشت می گذارید در کنار آزمایش خون در کنار این کلاس مشاوره حقوقی هم برای زن و شوهر بگذارید.

آقا اصلا از حقوقش نسبت به زن خبر ندارد و خانم هم خبر ندارد وقتی در درگیری ها به اوج دادگاه ها می رسند تازه می فهمند چه وظایفی دارند نه از حقوقشان خبر دارند و نه از وظایفشان.

این خیلی نکته مهمی است، کسانی که قبل از ازدواج مشاوره شدند و از حقوق و وظایفشان از لحاظ شرعی و قانونی مطلع شده اند مشکلاتشان کمتر است.

خانم ها زمین تا آسمان با آقایان فرق دارند تازه فرق هم نداشته باشند اینها از دو فرهنگ متفاوتند  وقتی در زیر یک سقف قرار می گیرند مدتی زمان می برد تا باهم کنار بیایند. صبر ما کم شده است قبلا همسران صبورتر بودند.

تا این دو نفر چفت هم شوند زمان بر است اینها می خواهند دو روزه همه چیز کنار هم قرار بگیرد و این طور نمی شود و این است که درگیری ها زیاد می شود یکی از علت ها این است که مشاوره قبل از ازدواج نرفته اند.

مشاوره های جدید البته نه همه آنها چون متاسفانه بعضی از مشاوره های جدید مشکل ساز شده اند. مانند بعضی از وکلا البته تاکید می کنم بعضی از وکلا که تا مراجعه دارند می گویند پول را به حساب بریز مهریه ات را به اجرا بگذارم این هم راه خیلی بدی شد برای ازدیاد طلاق و گستاخ کردن خانم ها دیده می شود شوهر یک خانواده حتی ده تا سکه نمی تواند بدهد چطور ۱۱۰ تا (که الان عندالمطالبه ۱۱۰ تا شده است) سکه بدهد؟ پس چاره نیست جز اینکه برود زندان یا اینکه خانم امتیاز بدهد.

الان طلاق توافقی به این شکل شده که چون طلاق با مرد است وقتی خانم امتیاز می دهد می شود طلاق توافقی. یک درخواست دو طرفه می نویسند بدون مشاوره. البته ما تلاش زیادی کردیم که این طلاق ها حتما با مشاوره باشد اما بعضی ها هستند که در زیر درخواست طلاق می نویسند بدون رجوع به مشاوره یعنی زندگی را مانند هندوانه فرض می کنند که این نشد یکی دیگر. ازدواج عظمتی است و طلاق عرش کرسی به تکان در می آورد اما چه راحت زندگی خود را خراب می کنند.

اما خوشبختانه به تازگی گفته اند که طلاق توافقی هم باید با مشاوره باشد و این خوب است چون طلاق این افراد کمی زمان می برد و می توانیم ببینیم اینها برای چه دارند طلاق می گیرند مخصوصا کسانی که بچه دارند در مورد این افراد در مشاورات سخت پیگیری می کنیم که شاید بتوانیم اینها را دوباره به هم برسانیم چون اینها بچه دارند و عواقب طلاق برای نسلتان بد است .

من شاهد طلاق یک خانواده بودم که ۴ فرزند داشتند که همه بچه ها راضی به طلاق والدین خود بودند و از دعوای آنها خسته شده بودند و هر روز شاهد شکستن وسایل و سروصدا و بیرون کردن همدیگر از منزل توسط والدین بودند چون پدر خانواده زن صیغه کرده بود. با مشاوره های زیاد بالاخره طلاق گرفتند و مرد هم بلافاصله  زن دوم را عقد کرد چون دیگر برای عقد زن دوم نیاز به اجازه زن اول نبود و سریع هم بچه دار شدند.

چند ماه بعد زن اول پشیمان شد و خواست با فرزندانش باشد و مرد هم که وضعیت مالی خوبی داشت یک خانه گرفت که زن با فرزندانش باشد اما چند ماه یعد زن اول تصادف کرد و مرد.

در این سالها یکی از بچه ها ازدواج کرد و یک بچه هم دارد اما الان دارد طلاق می گیرد از علت طلاق که پرسیدیم گفت همسرم سر هر قضیه ای می گوید تو دختر همان مادری حالا مادر من که مرده است اما عواقب طلاقی که او گرفته امروز دامنگیر زندگی من شده است.

حالا علت هایی است که مرد می رود سراغ صیغه ما نتوانستیم به خانم حق و حقوق شان را یاد بدهیم خانم فکر می کند اگر خانه از تمیزی برق بزند آقا باید برای او دست به سینه بایستد در حالی که وظیفه اصلی زن همسر داری است. مردی که از در منزل وارد میشود حداقل ۲۰ دقیقه طول می کشد که بیرون با داخل هماهنگ شود در این بیست دقیقه که خانم صبوری ندارد و همینکه آقا وراد می شود سلام نداده می گوید چرا فلان کار را نکردی بچه فلان کار را کرد مادرت چنیم گفت خواهرت چنان کرد، کلی پرونده داریم که مشکل مرد با رفتار زن در بدو ورود او به خانه است تا حدی که کار به طلاق کشیده است!

 

ما در اصطلاح مشاوره می گوییم مردها قدرت نما هستند و زن باید مرد را جمع کند پیامبر ما را دایه نگه داشت. آیا مادرش اُرضه نداشت؟ خیر این یک درس بود برای ما مادر وظیفه ندارد بچه را شیر بدهد نگهداری کند اما همین مادر وظیفه دارد پدر را نگهداری کند چون خداوند دو قدرت به مردها داده است یک صدای بلند و دیگری جسم خشن این دو تا باید برود جهاد، اما می آید خانه.

شما بارها دیده اید شوهر خانواده از دنیا می رود و زن با نداری یک دسته صغیر را به سرانجام می رساند تا خودش از دنیا برود و برعکس این هم هست خانم از دنیا می رود آقا چه می تواند بکند؟ زن می گیرد چون نمی تواند زندگی را بچرخاند. اما همین زنی که اینگونه زندگی را بعد از مرگ شوهر می چرخاند اگر به او زیاد از حد بها بدهی ظرفیت ندارد یا از او بها را بگیرید و حد معمول را ندهی با هم نمی تواند تحمل کند.

پرونده ای داشتیم که خانم به همسرش گفته بود خانه را به نام من کن و بعد فقل خانه را عوض کرده بود و شوهرش را به منزل راه نداده بود حرفش هم این بود که اگر می خواهی با تو زندگی کنم یک خانه اجاره کن برویم آنجا زندگی کنیم و من این خانه را اجاره بدهم که بتوانم خرج و مخارج خود را مهیا کنم. و با وجود یک بچه ۵ ساله در صف دادگاه بودند. حالا تکلیف آن کودک معصوم در این بین چیست؟

مدیریت در خانه ها عوض شده/ علت اصلی طلاق ها امروزه بی تقوایی است وقتی ارتباط با خدا نیست

ما کلی پرونده داریم که خانواده ها به هم مشکوک هستند چون در خانه حریم وجود ندارد بعضی از خانه ها حجاب که نیست روسری که نیست خانم کاملا در اختیار نامحرمان قرار می گیرد و یا با هم دست می دهند و می گویند چه اشکالی دارد؟ فکر می کنند ظاهرا چیزی نیست اما همین حریم ها را می شکند.

من سال گذشته شاهد پرونده ای بودم که ۴تا از اعضای خانواده داشتند همسران خود را طلاق می دادند و همه افراد تحصیل کرده بودند به هم مشکوک شده بودند بررسی کردیم دیدیم اینها با هم کلی شوخی می کردند و بدون حجاب هستند یا باهم مصافحه می کنند در یک کلام حریم ها شکسته شده است.

وقتی آتلیه عکاسی و فیلم برداری که هر مجلس ۳-۴ میلیون می گیرد می گوید ما فیلمبردار خانم نداریم اگر می خواهید باید ۳۵۰ هزار تومان جدا بدهید یعنی چه ؟ یعنی اکثر فیلمبرداران ما مرد هستند و در عروسی مختلط می روند. خب در این مراسمات زن و شوهر از همسر خود دلزده می شوند و میبینند که به راحتی می توانند با دیگر نامحرمان ارتباط برقرار کنند اینجا دیگر جایی برای ارضاء در محیط خانه و در نزد همسر نمی ماند بعد از مدتی هم رسما طلاق می گیرند.

چقدر گفته می شود اختلاط زنان و مردان در محل کار کم شود. متاسفانه بعضی از موارد هستند که خیلی هم تحصیل کرده اند آقای جراح در اتاق عمل تمام ساعت عمل در حال گفتن و خندیدن با همکاران بوده یا در مطب در کنار منشی رابطه راحتی با هم دارند. یعنی جایی نمی ماند که آقا در خانه با همسرش بگوید و بخندد و این خانم هم باید در جای دیگر خودش را تخلیه کند یا می رود در گروه های جمعی خودشان و یا متاسفانه جذب بعضی از این آکادمی های ورزشی می شود (البته باز تکرار می کنم بعضی از مکان ها)  که به راحتی کلاس رقص و حرکات دور از شان با موسیقی های آنچنانی که تاثیر بدی روی روان و ذهن خانم ها می گذارد و کم کم باعث دلزدگی آنها از زندگی شان می شود چون به خود تلقین میکنند که وقتی تناسب اندام پیدا می کنند و ظاهری جوان تر دارند دیگر از قالب زندگی با همسر خود خارج می شوند و احساس می کنند که باید بافردی جوانتر یا خوش ظاهر تر از شوهر خود باشند. اینها همه مصداق بی تقوایی ها در زندگی است.

با دانشجویان ترکیه صحبت می کردیم می گفتند “وقتی در ترکیه حجاب ممنوع بود وقتی که می خواستیم به ایران بیاییم از شدت ذوق و خوشحالی می خواستیم سکته کنیم اما الان از بدحجابی بعضی از این خانم های ایران غصه می خوریم و می خواهیم برویم. در ترکیه زنان فاحشه اینطور بد حجاب و بد آرایش اند”. تازه این زنان ما می روند آن طرف بدتر از این می کنند من مدتی است همایش های خارج از کشور نمی روم واقعا خجالت می کشم. بعضی از این زنان ایرانی غیر از پارتی هایی که در اینجا دارند یا عروسی های مختلط که برگزار می کنند در خارج با یک تاپ رکابی و یک شلوار ساپورت می پوشند. باید به این عده که تعداد کمی هم هستند گفت: شما الان چه محدودیتی در ایران دارید که آبروی زن مسلمان را در کشورهای خارجی هم می برید؟

بعد می خواهید طلاق زیاد نشود؟ مرد تنوع طلب نشود؟ زن محجوب اگر نتواند شوهرش را کاملا به اصطلاح در دست نگه دارد  با این وضعیت جامعه که حریم ها از بین رفته است چون تقوا ندارند و صبوری به خرج نمی دهد و در مشکلات بخاطر بی تقوایی است حریم ها که شکسته شود همه جور اتفاقی می افتد و در هر زمینه ای چه آرایشگاه چه شغل خانم ها در کنار همکار آقا بدون رعایت تفکیک جنسیت.

یک زمانی انقلاب را بازاری ها می چرخاندند الان راسته بازار دو متر فاصله است خانم آرایشکرده نشسته است روبروی همسایه مغازه. قدیم بازار یک ابهت خاصی داشت الان آن هم از بین رفته است. همه اینها زمینه ای است که زن از جایگاه خود با آن درجه از کرامت انسانی پایین بیاید و به تعداد این زنان که در جامعه هستند به همین تعداد زندگی دیگر خانواده ها در خطر است.

طلاق در مذهبی ها کمتر است چون ما در مشاوره ها اول می پرسیم چطور با هم آشنا شدید وقتی ازدواج به اصطلاح خیابانی است دو نفر یکدیگر را خواسته اند و خانواده حمایت نمی کنند و مشکلات هم بعد از خوشی دوروزه رو می شود و اینها هم صبور نیستند از طرفی اگر حمایت خانواده ها نباشد این ازدواج درجا می زند

اکثر قریب به نود درصد طلاق ها ازدواج خیابانی بوده است اینها قبلا دوست بوده اند و با اصرار خانواده را با خود همراه کرده اند و درگیری دارند یا طلاق رسمی دارند یا طلاق عاطفی. طلاق عاطفی خیلی داریم که دو سه سال است زوجین ارتباط زناشویی ندارند فقط بیرون می آیند مردم می گویند اینها زن و شوهر اند.

وقتی می گوییم خانم شوهر را در دست داشته باشد و او را تحویل بگیرد شامل نیاز جنسی مرد هم می شود. ما خانم ها که ادعا داریم از لحاظ شرعی چقدر رعایت شوهرمان را می کنیم؟ حالا کسانی که خیلی هم در قید و بند مذهب و حقوق شرعی همسرشان نیستند… بعد می گویند چرا شوهر ها می روند یا چرا طلاق می شود شوهر میرود چون زمینه دارد اما ما وظیفه خود را انجام نداده ایم و رفته ایم دنبال کار خودمان. واقعا هم بعضی وقتها خانم ها کوتاهی می کنند .

از طرفی چشم و هم چشمی و زیاده طلبی به دنبال بی تقوایی می آید وقتی فشار زندگی به مرد زیاد بشود و بی تقوایی هم در او باشد اعتیاد ظاهر میشود امروزه اگر اعتیاد مرد بعد از ازدواج باشد خانم موثر و مقصر است که باعث شده مرد معتاد بشود و در زندگی به او کمک نکرده است.

علت های دیگر هم هست از جمله مشکل مالی که توقع خانم زیاد بوده و به شوهرش کمک نکرده و مدام زندگی خود را با دیگران مقایسه کرده و عامل اختلافات شدید شده هفته ای دو سه مورد دارم که خانم می آید می گوید شوهرم بی ارضه است شوهر خواهرم ۳تا کار دارد و… دنیا طلبی ها زیاد شده و شوهرشان را با دیگران مقایسه می کنند.

خطاب به این خانم ها باید بگوییم از قدیم گفته اند خلقی که با شیر بیاید با جان می رود از نظر اخلاقی کسی که ۳۰ سال ۲۰ سال با یک رفتاری عادت کرده باشد نمی توانیم تغییر بدهیم اما خب می توانیم کنترل کنیم می توانیم حمایت کنیم سرپرستی کنیم هدایت کنیم اما نمی توانیم خلق ۳۰ ساله را یک شبه تغییر دهیم.

سن زوجین هم در طلاق موثر استف یک پرونده تفاوت سنی ۱۸ سال داشته ایم که برای طلاق آمده بودند ما این را یک مشکل می دانیم که وقتی قبل از ازدواج می گوییم که۴-۵ سال بیشتر نباشد حداکثر  ۷ سال دیگر نگذارید بیشتر شود. چون هر کسی در جایگاه خودش با خصوصیات سنی خودش قرار دارد.

یک پرونده داشتیم که دختر ۱۵ ساله را دادند به یک آقای پزشک که اقتضای سن اینها به هم نمی خورد مرد می خواهد کار کند پول در بیاورد و دختر می خواهد تازه شروع کند در زندگی بگردد. مشکل ایجاد می شود آقا از مطب درآمده است دیده خانم در کافی شاپ با دوتا پسر نشسته است گفته چه اشکالی دارد تو شوهر منی اینها هم دوستان من هستند می خواستند طلاق بدهند که به خاطر آبرویشان کوتاه آمدند.

اما بیش از همه دلایل طلاق که این روزها میبینیم همان مشغول شدن خانم ها در آرایشگاه ها است مثلا خانم تن به هر کاری می دهد حتی یک مورد داشتیم که خانم زمین آرایشگاه را دستمال می کشید اما از رفتارهایی ناشایست زنانی که همه وقت خود را در آرایشگاه صرف مد روز غربی کردن خود می کردند و در قید و بند خانواده نبودند الگوبرداری کرده بود و زیر بار زندگی با شوهرش نمی رفت به شوهرش گفته بود باید مرا طلاق بدهی من خیلی از سر تو زیادی هستم.

موارد زیادی هم داریم که آقا می آید می گوید خانم من اینطوری نبود از وقتی که به این باشگاه می رود از این رو به آن رو شده است این جور پرونده زیاد داریم یا اینکه منشی مطب شده است با گرفتن مبلغ کمی تمام مدت در اختیار آقاست خیلی اوقات هیچ مریضی در مطب نیست و با آن آقا در آن محیط تنهاست. مگر اینکه تقوا باشد . اگر خدا نباشد شیطان هست دیگر. ما سومی نداریم  یا خدا یا شیطان حالا چقدر ما آنطرفی هستیم؟

 

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار