14. آبان 1394 - 8:33   |   کد مطلب: 7913
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با رئیس جمهور و هیئت دولت، فرمودند:« گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ به‌خاطر مسائل فرهنگی؛ یعنی اهمیت مسائل فرهنگی این‌جور است.»
مسئله‌ای که خواب را از چشم، رهبر انقلاب گرفت

به گزارش شبنم ها به نقل از  پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس،  در آخرین دیدار مقام معظم رهبری با رئیس جمهور و هیئت دولت در  نخستین روز از شهریور امسال به نکات فراوانی از جمله:

  1. گرامیداشت یاد شهیدان رجایی و باهنر
     
  2. توصیه های اخلاقی
     
  3. مساله کاهش تورم
     
  4. کنترل رکود
     
  5. مساله سلامت
     
  6. مساله  هسته ای و دشمنی آمریکا
     
  7. نفوذ آمریکا
     
  8. حفظ وحدت و یکپارچگی
     
  9. حفظ شتاب علمی و اهمیت شرکت های دانش بنیان
     
  10. اقتصاد مقاومتی که مفصلا به آن پرداختند
     
  11. برنامه توسعه ششم

پرداختند که هرکدام به نوبه خود از اهمیت و جایگاه ویژه قرار دارد که معظم له به آنها در دیدار سالانه خود با دستگاه مجریه به آن اشاره نمودند.

اما نکته قابل توجه آنجاست که در هیچ یک از این موارد نفرمودند که نگرانی خاصی دارند، مساله را مطرح کرده پیرامون آن را توضیح داده و راهکار آن را نیز مطرح نمودند.

اما آنجا که نوبت به مساله فرهنگ میرسد؛ نگرانی ایشان تا به آنجاست که میفرمایند :

)مسئله‌ی دیگر مسئله‌یفرهنگ است. خب دوستانی که اینجا تشریف دارید و بخصوص مسئولین فرهنگی کشور و خود آقای رئیس‌جمهور محترم، حساسیّت این حقیر را نسبت به مسئله‌ی فرهنگ می دانند. گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ به‌خاطر مسائل فرهنگی؛ یعنی اهمّیّت مسائل فرهنگی این‌جور است.

...رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد.(

نکته قابل ذکر اینجاست که چرا رهبر معظم انقلاب این نکته را در جمع های فرهنگی مختلف که خدمت شان شرفیاب می شود مطرح نکرده و این را جزء وظایف دولت میدانند !!!

یکی از وظایف دولت اسلامی این است که علاوه بر اینکه جامعه‌ی اسلامی را در حوزه‌‌های سیاسی و اقتصادی هدایت کند  و عزت و استقلال را برای آن فراهم ‌سازد، در استقلال حوزه‌ی فرهنگی نیز باید نهایت تلاش خود را  نماید؛ البته چنین نیست که «استقلالفرهنگی» در عرض «استقلال سیاسی» یا «استقلال اقتصادی» قرار داشته باشد، بلکه این نوع از استقلال، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چون جامعه‌ای که در مسائل فرهنگی به جوامع دیگر وابسته باشد، خواه‌ناخواه، در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی نیز از آن تبعیت خواهد کرد. به این ترتیب، هویت و اساس آن جامعه فرو خواهد پاشید. قرآن کریم به صورت کلی می‌فرماید :

«وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»

هرگز بر [زیان] مؤمنان براى کافران راه [تسلطى] قرار نداده است.

جامعه‌ی اسلامی به جهت برتری و فضیلت اعتقادی نسبت به سایر جوامع و ادیان، می‌باید نسبت به صیانت از «کرامت» و «شرافت» خویش، حساس باشد، اما وابستگی چنین وضعیتی را نفی می کند.

یاد آور میشود موج بیداری اسلامی در سال‌های اخیر، آینده‌ای درخشان و امیدآفرین را نشان می‌دهد، اما به هر حال این واقعیت قابل انکار نیست که جامعه‌ی اسلامی در آن سطح و مرتبه‌ای از استقلال فرهنگی قرار ندارد که قرآن کریم خواهانش است.

اما استقلال فرهنگی چگونه به دست می‌آید؟

اگر در جامعه اسلامی با حکومت اسلامی همه تلاش ها در همه زمینه ها بر اساس ایدئولوژی اسلامی و فرهنگ دینی انجام شود و دنبال در هم آمیختن و نکته برداری و خلاصه کردن و الگو برداری غیر اسلامی نباشد یه طور قطع استقلال فرهنگی همراه استقلال سیاسی اقتصادی اجتماعی و ... حاصل میشود

البته این جواب به این معنا نیست که لازمه تحقق استقلال فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی، مسدود ساختن تعاملات بین فرهنگی و کشیدن حصارها و حریم‌های نفوذناپذیر در اطراف جامعه‌ی اسلامی است؛ چنین رویکردی نه توصیه و خواسته‌ی دین است و نه در جهان یک‌پارچه و جهانی

‌شده‌ی امروزی ممکن است. قرآن کریم با اینکه دعوت انبیای الهی را حق می‌داند ، اما در عین حال، به مؤمنین توصیه می‌کند به گفته‌های دیگران نیز اعتنا کنند و محاسن و فضایلشان را ببیند:

«فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۱۷و ۱۸) پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترین آن را پیروى مى‏کنند.

اما از آن سو، خداوند متعال تأکید می‌کند که مسلمین باید نسبت به غیرمسلمین مرزبندی و فاصله داشته باشند تا مبادا، به تدریج، در ذیل ولایت و سلطه‌ی آن‌ها قرار بگیرند:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّه‌ی وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّه‌ی وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ* إِن یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاء وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ» (سوره‌ی ممتحنه، آیه‌ی ۱ و ۲)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آن‌ها اظهار دوستى کنید و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مى‏کنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آورده‏اید، اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمده‏اید، [شما] پنهانى با آنان رابطه‌ی دوستى برقرار مى‏کنید؛ در حالى که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است* اگر بر شما دست ‏یابند دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشایند و آرزو دارند که کافر شوید.

انتهای پیام /

دیدگاه شما

آخرین اخبار