8. خرداد 1396 - 17:07   |   کد مطلب: 16965
کساني هستند که هميشه مي خواهند نقش اول را به عهده داشته باشند و مهم ترين فرد باشند. اين افراد شخصيتي کنترل گر دارند.آن ها هميشه مي خواهند از همه چيز مطلع باشند؛ شايعه ها، روابط دوستانشان با ديگران، بچه هايشان با چه کساني رفت و آمد مي کنند و چه دوستاني دارند و يا در مدرسه چه مي آموزند.
افراد کنترل گر,ویژگی شخصیتی,روانشناسی,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها

به گزارش شبنم همدان به نقل از بانو : نکته جالب درباره کنترل گران اين که اغلب نخستين ويژگي که با آن اين افراد را مي شناسيد ميل وافرشان به سرپرستي امور نيست، آنان دست کم يک ويژگي برجسته و شاخص دارند که شما را به خود جذب مي کند . مثلاً شخصيتي شوخ و بامزه اند . چنين ويژگي هايي به قدري جذاب و گيرا هستند که افراد جذب شده هيچ وقت فکر نمي کنند در زير چنين جذابيت هايي ، ميل کنترل گري نهفته است.

ويژگي هاي شخصيتي اين افراد

دوست دارند بر همه چيز نظارت کنند
اطلاع داشتن از هر امري يکي از بزرگ ترين لذت هاي زندگي اين افراد است. همه چيز بايد آن طور که آن ها مي خواهند انجام شود.گاهي اوقات صريح اعلام مي کنند که چه کار کنيد و گاهي براي اين که به شما بفهمانند آن طور که آن ها مي خواهند عمل نمي کنيد اخم مي کنند و اگر پافشاري کنيد ، بدون توجه به شما آن کاري را که خودشان مي خواهند انجام مي دهند.

فقط به کنترل گري خود مي انديشند
آن ها درباره هر چيز نظري دارند. شما يا بايد خواسته خود را ناديده بگيريد و نظر آن ها را عملي کنيد و يا منتظر پيامدهاي قبول نکردن نظرشان باشيد.

شيفته قدرت هستند
هميشه به اين فکر مي کنند که " چه کسي برنده مي شود". اکثر کنترل گران به رابطه به چشم ميدان نبرد مي نگرند که در آن دو نفر براي رسيدن به قدرت با يکديگر مبارزه مي کنند.

حتي با تهديد کردن، قدرت خود را حفظ مي کنند
اين افراد سعي مي کنند به زور شما را وادار به عملي کردن خواسته هايشان کنند. شما پس از برقراري ارتباط با کنترل گران خواهيد فهميد که نمي توانيد بر آن ها غلبه کنيد و پيروز شويد.

بعضي از کنترل گران تهديد هاي خود را با خشونت جسماني عملي مي کنند.
دسته ديگر تهديد مي کنند که شما را رها خواهند کرد و بعضي از آن ها نيز بد دهني مي کنند. چنان نطق آتشيني مي کنند که شما انرژي مقابله با آن را نخواهيد داشت و آن قدر بحث مي کنند و بي وقفه حرف مي زنند که به ناچار تسليم مي شويد.
 
رابطه با يک کنترل گر امتيازي هم دارد؟
خيلي آرام بخش است که کسي در کنارتان باشد و تمام تصميم ها را او بگيرد و براي آينده برنامه ريزي کند و زندگي تان را هدايت کند . اگر شما خسته شويد او تصميم خواهد گرفت. اگر نمي دانيد از کدام مسير به مهماني برويد او به شما مي گويد.

مي توان از آن ها قدرتمند بودن را آموخت. اگر از جنبه مثبت به کنترل گران بنگريم ، متوجه مي شويم آن ها انسان هايي هستند که روي پاي خود ايستاده اند و بدون کمک گرفتن به زندگي ادامه داده اند. هيچ گاه نبايد اين ارزش را ناديده گرفت.

اما چرا از آن ها ناراحت مي شويم؟
چون فقط مي خواهند نظر خود را اعمال کنند و تحمل شنيدن نظر ديگران را ندارند.آن ها ديگران را به سر حد جنون مي رسانند. زيرا هميشه آن ها را در فشار مي گذارند تا طبق خواسته آن ها عمل کنند و اجازه مشورت کردن نمي دهند. کاري مي کنند که به شعور خود شک کنيم و باعث تضعيف توانايي هاي ما مي شوند.

چرا اين همه ديگران را کنترل مي کنند؟
کنترل گران معمولا در خانواده هايي رشد مي کنند که والدين تسلط زيادي بر آن ها اعمال مي کنند و يا خانواده هايي که در آن ها هميشه کشمکش براي رسيدن به قدرت وجود دارد. زخم احساسي اين افراد مربوط به حيطه قدرتشان است و در روانشناسي آن ها را "پرخاشگر" مي نامند. مي توان گفت به اين کودکان اجازه داده نشده که قدرت را حس کنند و رشد کنند.، آن ها را تضعيف کرده اند .والدين اين افراد به جاي اين که کودک خود را تشويق کنند تا استعدادش را نشان دهد، باعث تضعيف استعداد او مي شوند.

چگونه خود را کنترل کنند؟
1. بايد بدانند که نيروي عشق، قوي تر از نيروي کنترل است زيرا شادي بخش تر، خوشايند تر و رضايت بخش تر از اين است که انسان بخواهد با ترساندن اطرافيان بر آن ها تسلط داشته باشد.

انسان مي تواند با ترک کردن کنترل گري مطالب زيبايي بياموزد، براي مثال در کنار هم بودن و به يکديگر عشق ورزيدن.

2. نيروي حقيقي خود را بشناسيد. سعي کنيد به عقب برگرديد و تجربه دردناک دوران کودکي خود را به ياد آوريد و رابطه بين آن تجربه تلخ و سرکوب شدن قدرت و استعداد وجوديتان را پيدا کنيد. آيا به استعدادتان بي اعتنايي مي کردند؟ چه چيزي در نظر شما زيبا بود ولي آن را انکار مي کردند و ناديده مي گرفتند و يا واکنش شديد نشان مي دادند؟

3. براي رسيدن به نيروي حقيقي کاري انجام دهيد. استعدادتان در هر جهتي است آن را پرورش دهيد مثلا اگر در زمينه نقاشي است به کلاس هاي نقاشي برويد. رضايتي را که نيروي حقيقي به شما مي دهد با رضايت کنترل گري نمي توانيد مقايسه کنيد و بدانيد اصلا مهم نيست که چه قدر دير شده است.

4. خشمتان را شناسايي کنيد. براي اين که هميشه با خشم خود در ارتباط باشيد، هر روز صبح از خود بپرسيد که چه امري باعث عصبانيت تان شده است. همه آن ها را يادداشت کنيد. مي توانيد آن را برطرف کنيد براي مثال عصباني هستم از اين که ساعت شش صبح سه بار تلفن زنگ خورد. و بگوييد فلاني از دستت خيلي عصبانيم. چرا وقتي ديدي جواب نمي دم دوباره تلفن زدي؟

5. تمرين کنيد که يکي از موارد کنترل گري تان را ناديده بگيريد. مثلا اگر کنترل گري تان در زمينه خانه داري است ، يک اتاق خواب را انتخاب کنيد و به آن توجه نکنيد و به مدت يک ماه اجازه دهيد همه چيز آشفته باشد. اگر به هنگام صحبت با ديگران سعي مي کنيد آن ها را کنترل کنيد ، صحبت شان را قطع مي کنيد و يا جمله ها را برايشان تکميل مي کنيد تصميم بگيريد يک ماه اين کار را انجام ندهيد. پس از تمرين ها دقت کنيد ببينيد چه اتفاقي رخ مي دهد.آيا شما را کمتر دوست خواهند داشت؟ فکر مي کنيد انرژي باقي مانده را نمي توان صرف کارهاي ديگر کرد؟

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار