19. اسفند 1395 - 16:07   |   کد مطلب: 15729
نمي دانم آيا انسان هايي که ابليس وار به زندگي ديگران رخنه مي کنند و سعادت و آرامش آن ها را به هم مي ريزند، رنگ خوشبختي را خواهند ديد؟ آن هايي که با چهره هاي بزک کرده و رنگارنگ، زندگي ديگران را به آتش مي کشند، دچار عذاب وجدان نخواهند شد؟ نمي دانم آناني که تلگرام را به عنوان وسيله اي براي نابودي سعادت ديگران به کار مي گيرند تا به محبت هاي دروغين برسند، از آه و نفرين مادران دل شکسته در امان خواهند بود؟
شبنم ها, shabnamha,shabnamha.ia afkl ih, شبنم همدان, آسیب اجتماعی, تلگرام

زن 30 ساله: تلگرام من و 4 قلوهايم را در آتش عشق هاي دروغين سوزاند

به گزارش شبنم ها، به نقل از آخرین خبر ، زن 30 ساله درحالي که فرياد مي زد تلگرام من و 4 قلوهايم را در آتش عشق هاي دروغين سوزاند و زندگي شيرينم را به نابودي کشاند، دفتر خاطرات تلخ و شيرينش را به گذشته اي نه چندان دور ورق زد و به کارشناس اجتماعي کلانتري شهيد هاشمي نژاد مشهد گفت: تحصيلات دانشگاهي را که به پايان رساندم در آزمون استخدامي يکي از موسسات مالي بزرگ کشور شرکت کردم و به عنوان کارمند مشغول کار شدم. 

هنوز مدت زيادي از اشتغالم در بانک نگذشته بود که قادر به خواستگاري‌ام آمد. او هم کارمند بود و موقعيت اجتماعي بالايي داشت. طولي نکشيد که آداب و رسوم خواستگاري به پايان رسيد و از 6 سال قبل زندگي مشترک ما زير سقف عشق و مهرباني آغاز شد. با وجود اين که چندين سال از ازدواجمان مي گذشت و صاحب فرزندي نشده بوديم اما زندگي آرام و بي دغدغه اي داشتيم. هيچ گاه مشکل خاصي را احساس نکردم و همه تلاشم اين بود تا همسرم در رفاه و آرامش زندگي کند، براي اين منظور همه توانم را به کار گرفته بودم و همانند پروانه اي به دور همسرم مي چرخيدم تا کمبودي احساس نکند. در اين ميان از درمان ناباروري هم غافل نشديم تا اين که روزي با شادماني و درحالي که از خوشحالي پر مي کشيدم خبر باردار شدنم را به همسرم دادم. از آن روز به بعد زندگي ما رنگ و بوي ديگري گرفت تا اين که 7 ماه قبل 4 قلوهايم به دنيا آمدند. 3 پسر و يک دختر
 ناز ،ديگر همه وقت مرا پر کرده بودند اگرچه رسيدگي و نگهداري از آن ها سخت و طاقت فرسا بود اما من به طور شبانه روزي کمر همتم را بسته بودم تا نوزادانم در آرامش رشد کنند. همين موضوع موجب شد تا وقت کمتري را به همسرم اختصاص بدهم. ديگر مانند قبل نبودم و اوقات کمتري را در کنار همسرم سپري مي کردم. در همين روزها همسرم گوشي تلفن هوشمندي خريد تا به راحتي از 4 قلوها عکس و فيلم بگيرد ولي طولي نکشيد که رفتار و گفتار همسرم به کلي تغيير کرد. او آدم صبوري نبود و به خاطر گريه بچه ها با من بدرفتاري مي کرد ولي من با صبوري و ملايمت او را به آرامش دعوت مي کردم تا اين که مدتي قبل متوجه شدم از طريق تلگرام با زني ارتباط دارد. وقتي موضوع را با او درميان گذاشتم گفت تو حساس شده اي! من هم ماجرا را به حساب حساسيت خودم گذاشتم ولي روزي به طور اتفاقي به همه چيز پي بردم. آن زن شيطان صفت در زندگي ما نفوذ کرده بود و عکس هاي مختلفي از خودش و غذاهايي که درست مي کرد براي همسرم ارسال مي کرد. تازه فهميدم ارتباط نامتعارف آن ها از حد معمول گذشته و قصد ازدواج دارند. وقتي موضوع را مطرح کردم همسرم در حالي که با عصبانيت مرا کتک مي زد، گفت: ديگر علاقه اي به تو و بچه ها ندارم. او از آن شب به بعد خانه را ترک کرد و به مکان نامعلومي رفت. حالا بيشتر از يک ماه است که خبري از او ندارم اما باورم نمي شود که ...
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
انتهای پیام / ن
 عشق های دروغین   عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین  عشق های دروغین 

برچسب‌ها: 

دیدگاه شما

آخرین اخبار