1. اسفند 1395 - 8:15   |   کد مطلب: 15439
اتفاقاتی که در شهرهای بزرگ رخ می‌دهد و خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود اغلب نشان‌دهنده افزایش ناامنی در جامعه به‌خصوص برای زنان است. خشونت و پرخاشگری در کوچه و خیابان به شکل‌های مختلف مانند آزار کلامی، مزاحمت‌های جنسی، اخاذی و کیف‌قاپی بخشی از اخبار روزانه است که ادراک از ایمن بودن را کاهش می‌دهد، به‌خصوص که بیشتر قربانیان این خشونت‌ها زنان هستند.
امنیت زنان, زنان, خشونت, خشونت علیه زنان, ناامنی, احساس ناامنی زنان, زنان تنها, تنهایی زنان,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها

به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : چندی پیش دکتر علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی آماری را اعلام کرد که براساس آن 23 درصد از افراد 15 تا 64 ساله در طیفی از ناامنی روانی قرار دارند. به گفته ربیعی، زنان و به‌ویژه زنان تنها بیشتر در معرض این مسأله هستند. اظهارات وزیر کار موجب شد که در رابطه با امنیت روانی زنان با دکتر فاطمه باقریان، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت‌وگویی داشته باشیم.

باقریان با اشاره به تعریف امنیت روانی و ناامنی روانی اظهار داشت: در حوزه روانشناسی، مازلو دیدگاهی را در رابطه با نیازهای مختلف انسان بیان کرده است که تا حد زیادی مورد اجماع جامعه روانشناسی است. طبق این دیدگاه، انسان‌ نیازهای اولیه‌ای مانند خوراک، پوشاک و مسکن دارد که وقتی این نیازها تأمین شود، بخشی از نیاز او به امنیت تأمین می‌شود زیرا دیگر اضطراب و نگرانی در این مورد ندارد. در مراحل بعدی، برحسب دیدگاه مازلو و بسیاری از روانشناسان، ما انسان‌ها نیاز داریم مورد قبول دیگران باشیم، ما را دوست داشته باشند و تأیید کنند و متقابلاً ما هم دیگران را دوست داشته باشیم و آن‌ها را تأیید ‌کنیم. علاوه بر آن، نیاز ما به با ارزش بودن و مورد احترام قرار گرفتن نیز از نیازهای روانی اساسی ماست. مادامی‌که ما در تعامل و ارتباط با دیگران ادراک از پذیرفته شدن و محترم بودن را داشته باشیم، احساس امنیت روانی هم داریم. اگر در تعاملات اجتماعی ادراک پذیرش و ارزش نکنیم، مسلماً مشکلاتی نظیر اضطراب و استرس و یا ترس به عنوان نشانه‌های ناامنی روانی بروز پیدا می‌کند. بنابراین، اگر در جامعه زنانی که تنها زندگی می‌کنند، مورد بی‌احترامی قرار بگیرند، به احتمال زیاد دچار ناامنی روانی می‌شوند.

عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی ضمن بیان این مطلب که امنیت روانی فقط مربوط به فضای خانواده نیست و در سایر مکان‌ها مانند محیط کار و تحصیل نیز باید وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد: نیاز به احترام و حرمت نفس بسیاری از اوقات در جامعه، به‌خصوص در شهرهای بزرگ نادیده گرفته می‌شود. این نیاز یکی از حقوق شهروندی است که باید مراعات شود اما نادیده گرفتن این حقوق در مورد زنان بیشتر اتفاق می‌افتد.

کاهش ادراک ایمنی منجر به بروز بیماری‌های جسمی و روانی می‌شود
او در ادامه عنوان داشت: کاهش ادراک ایمنی می‌تواند منجر به بروز بیماری‌های جسمی و روانی و از بین رفتن انگیزه شود و ایمنی بدن را پایین بیاورد. فقدان احساس امنیت و احساس حرمت به‌عنوان یک انسان باعث می‌شود فرد بسیاری از انگیزه‌های خود برای انجام دادن مسؤولیت‌ها و تعهدات و حضور در فضای اجتماعی را از دست بدهد. از پیامدهای فقدان احساس امنیت، تقویت فقدان کنترل در فرد است؛ درحالی‌که داشتن کنترل خود یکی از نیازهای اساسی است و ما باید حداقل بر بخش‌هایی از زندگیمان کنترل داشته باشیم.

باقریان گفت: احساس امنیت به این معناست که در محیط کار، آموزش و خانواده، و جامعه مضطرب نباشیم. البته، خانواده به دلیل ویژگی‌های خاص خود، فضایی برای امنیت، دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزشمندی است و کمتر حس ناامنی روانی ایجاد می‌کند. اما در خانواده‌های آسیب‌دیده، حتی در خانواده هم احساس ناامنی روانی ایجاد می‌شود.

زنان بیشترین قربانیان ناامنی روانی در جامعه هستند
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رابطه با افزایش ناامنی روانی برای زنان در جامعه عنوان داشت: اتفاقاتی که در شهرهای بزرگ رخ می‌دهد و خبرهایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود اغلب نشان‌دهنده افزایش ناامنی در جامعه به‌خصوص برای زنان است. خشونت و پرخاشگری در کوچه و خیابان به شکل‌های مختلف مانند آزار کلامی، مزاحمت‌های جنسی، اخاذی و کیف‌قاپی بخشی از اخبار روزانه است که ادراک از ایمن بودن را کاهش می‌دهد، به‌خصوص که بیشتر قربانیان این خشونت‌ها زنان هستند. زنان به دلایل فیزیکی و حتی فرهنگی در موقعیتی ضعیف‌تر از مردان هستند و به همین دلیل بیشتر مورد این خشونت‌ها قرار می‌گیرند. بنابراین طبیعی است اگر احساس ناامنی روانی در زنان بیشتر مشاهده شود.

مردان در مقابل بی‌احترامی‌ها از زنان دفاع نمی‌کنند
او افزود: دیروز ظهر در پیاده‌رو راه می‌رفتم و چند دختر نوجوان دبیرستانی هم جلوی من راه می‌رفتند که دیدم آقای نسبتاً مسنی با ظاهری آراسته و مرتب که جای پدر این دخترها بود وقتی از کنار آنها رد می‌شد با خنده و خوشحالی به آنها متلک می‌گفت. این مسأله خیلی عجیب‌ بود و جالب آن‌که هیچ‌یک از دخترها واکنشی نشان نمی‌دادند. حال، فرض کنید که اگر فضا خلوت‌تر و خیابان تاریک‌تر باشد، قطعاً چنین آدمی احساس آزادی بیشتری می‌کند تا مرتکب آزاری فراتر از آزار کلامی شود. بدون شک اگر به این مرد اعتراض هم می‌شد، بی‌فایده بود. زنان و دختران در جامعه یاد می‌گیرند که اعتراض نکنند زیرا معمولاً هیچ مردی از زن‌ها در مقابل این رفتارهایی که نشانه بی‌احترامی است، دفاع نمی‌کند. من بارها در تاکسی دیده‌ام که وقتی یک خانم به مردی که برای فضای خصوصی یک زن حرمت قائل نیست و تلاش می‌کند رفتاری ناشی از مزاحمت جنسی نشان دهد، اعتراض می‌کند، آن مرد به راحتی پاسخ می‌دهد که خودت خواستی، من کاری نکردم. درواقع، این افراد در سایه بی‌اعتنایی اجتماعی جامعه از دلایل و توجیهاتی استفاده می‌کنند که خیلی راحت قربانی را ساکت می‌کند تا دیگر اعتراض نکند. 

به پسران رفتار مناسب با زنان و دختران آموزش داده نمی‌شود
باقریان در خصوص دلایل ایجاد ناامنی روانی در جامعه اظهار داشت: در کنار دلایل متعدد فرهنگی، باید به تربیت و آموزش بچه‌ها توجه کرد. خانواده‌ها از کودکی به دختران یاد می‌دهند که چطور باید در کوچه و خیابان رفتار درست داشته باشند و مثلاً نخندند یا بلند صحبت نکنند اما به پسرها چه آموزش‌هایی برای رفتار در کوچه و خیابان داده می‌شود؟ آیا در مدارس، درس یا برنامه‌ای داریم که به پسربچه‌ها نیز یاد دهد رفتار درست در کوچه و خیابان چگونه است؟ چقدر به پسرها آموزش داده می‌شود که باید به دختران و زنانی که در خیابان می‌بینید همانند خواهر و مادر خود احترام بگذارند؟ متأسفانه پسرها بدون هیچ آموزشی به کوچه و خیابان می‌آیند و وقتی می‌بینند دیگران هم رفتارهای آزاردهنده نسبت به دختران دارند و هیچ پیامدی برایشان ندارد آنها هم یاد می‌گیرند و برحسب قانون همرنگی این‌گونه رفتارها را انجام می‌دهند.

عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: من گاهی در کلاسم از بچه‌ها می‌پرسم که آیا به نظر شما متلک‌های خیابانی نوعی خشونت است؟ پاسخ بچه‌ها اغلب منفی است. به‌خصوص پسرها اغلب اظهار می‌کنند که مردها به دخترها متلک می‌گویند چون دخترها دوست دارند. این نگاه از آن‌جا ناشی می‌شود که به پسرها آموزش نمی‌دهیم که باید به زنان و دختران احترام بگذارند. بخشی از آموزش‌های لازم در نظام آموزش و به‌خصوص از طریق رسانه‌ها می‌تواند ارائه شود.

او اخاذی و کیف‌قاپی را یکی دیگر از مسایلی دانست که موجب ناامنی روانی زنان می‌شود و در ادامه گفت: از آن‌جا که زنان ضعیف‌تر از مردان هستند بیشتر در معرض این خشونت‌ها قرار می‌گیرند و تعجبی ندارد که امنیت روانی آنها کاهش پیدا کند. این اتفاقات این احساس را برای زنان ایجاد می‌کند که تمایل پیدا کنند که کمتر از خانه بیرون بیایند تا در معرض خطرات کمتری باشند. درواقع، نتیجه این اتفاقات این است که تعداد زیادی از زنان جامعه احساس ترس یا تهدید کنند. 

زنانی که تنها زندگی می‌کنند احساس ناامنی بیشتری دارند
باقریان به مسأله امنیت روانی زنانی که تنها زندگی می‌کنند نیز اشاره کرد و عنوان داشت: غالب این زنان ممکن است احساس ناامنی داشته باشند چون تنها زندگی کردن احتمال ایجاد مزاحمت را برایشان بیشتر می‌کند. خیلی می‌شنویم که زنگ خانه یک خانم تنها را بدون دلیل می‌زنند برای این‌که ببینند این خانم چه واکنشی نشان می‌دهد. همین مسأله می‌تواند ادراک از احترام را تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش و ادراک از ناایمنی را افزایش دهد. 

عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: خانمی را می‌شناسم که به دلیل جدایی از همسرش تنها زندگی می‌کند و تصمیم گرفته است مجرد باشد. خانه این خانم بسیار کوچک است و مشکلاتی در زمینه دسترسی محلی و دوری از محل کار دارد اما به دلیل داشتن همسایه‌هایی که برای او حرمت قائل هستند و احساس امنیتی که دارد، محل زندگی خود را تغییر نمی‌‌دهد. این خانم توضیح می‌داد که دو بار خانه خود را تغییر داده اما به دلیل احساس عدم امنیت دوباره به همین خانه برگشته است، زیرا بسیاری از اوقات برخی از مردان به‌خصوص مردان متأهل، به او که تنها زندگی می‌کرد پیشنهاد ازدواج می‌دادند. این یعنی یک مرد خودش را متولی امنیت زن‌های تنها می‌داند و علناً هم می‌گوید تو اگر تنها زندگی کنی مزاحم زیاد خواهی داشت. 

باید بچه‌ها را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که به دیگران احترام بگذارند 
او با اشاره به راهکارهای ارتقای امنیت روانی در جامعه بیان داشت: در جامعه‌ای که انسان‌ها اضطراب کمتری داشته باشند، امنیت روانی بیشتری وجود دارد. در سطح کلی این مسأله نیاز به یک برنامه‌ریزی وسیع و دقیق  دارد. در سطح فردی نیز تربیت بچه‌ها در خانواده و مدرسه اهمیت زیادی دارد. باید در خانواده و مدرسه بچه‌ها را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که به دیگران احترام بگذارند. درواقع، در روال اجتماعی شدن بچه‌ها، از داخل خانواده گرفته تا تمام سطوح آموزشی و شغلی، باید در این زمینه آموزش‌های مستقیم و غیرمستقیم به آن‌ها ارایه شود. به بیان دیگر، باید در ما انسان‌ها حس همدلی به‌وجود آید تا حس ناامنی و اضطراب آدم‌های دیگر را ادراک کرده و در حد امکان برای کاهش این حس تلاش کنیم. 

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار