17. بهمن 1395 - 8:43   |   کد مطلب: 15160
فیلم "شماره 17سهیلا "علی رغم آنکه از سوژه اجتماعی خوبی برخوردار است،اما در واکاوی علل اصلی بالا رفتن سن ازدواج حقیقتا به بیراهه رفته؛ ضمن اینکه سراسر فیلم توهین آشکار به کرامت دختران است؛چرا که درهیچ بخشی از فیلم شاهد بیان موفقیت های مسلم دختران و نیز دلایل اصلی و واقعی تجرد آنان نیستیم.
شبنم ها, shabnamha, فیلم فجر, شماره 17 سهیلا, afkl ih, shabnamha.ir

به گزارش شبنم ها، به نقل از طنین یاس

گالیا توانگر خبرنگار و متنقد سینمایی حاضر در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در نقد فیلم سینمایی " شماره 17 سهیلا" آورده است: فیلم "شماره 17سهیلا "علی رغم آنکه از سوژه اجتماعی خوبی برخوردار است،اما در واکاوی علل اصلی بالا رفتن سن ازدواج حقیقتا به بیراهه رفته تا آنجا که در برخی سکانس ها تمام کاسه ها و کوزه ها بر سر بانوان شکسته شده وسالن پراز قهقهه مردان تماشاچی می شود.ضمن اینکه سراسر فیلم توهین آشکار به کرامت دختران است؛چرا که درهیچ بخشی از فیلم شاهد بیان موفقیت های مسلم دختران و نیز دلایل اصلی و واقعی تجرد آنان نیستیم.

کارگردان: محمود غفاری
نویسنده: محمود غفاری
تهیه کننده:امیر سید زاده
بازیگران: زهرا داوودنژاد ، بابک حمیدیان ، احسان امانی ، مهرداد صدیقیان

خلاصه فیلم:داستان دختری میانسال است که زمان ازدواج او به تاخیر افتاده و با توجه به مشکل ژنتیکی که دارد در تلاش است که هر چه سریعتر ازدواج کند تا بچه دار شود.

نقد فیلم: فیلم "شماره 17سهیلا "علی رغم آنکه از سوژه اجتماعی خوبی برخوردار است،اما در واکاوی علل اصلی بالا رفتن سن ازدواج حقیقتا به بیراهه رفته تا آنجا که در برخی سکانس ها تمام کاسه ها و کوزه ها بر سر بانوان شکسته شده وسالن پراز قهقهه مردان تماشاچی می شود.ضمن اینکه سراسر فیلم توهین آشکار به کرامت دختران است؛چرا که درهیچ بخشی از فیلم شاهد بیان موفقیت های مسلم دختران و نیز دلایل اصلی و واقعی تجرد آنان نیستیم.دراین فیلم با سوژه خوب اجتماعی لااقل انتظارمی رفت با نگاهی عمیق تر از طبقه عوام به موضوع بالا رفتن ازدواج نگریسته می شد.متاسفانه نام فیلم که اطلاق یک شماره (17) به دختری به نام سهیلا درآستانه 40 سالگی ست نیز خالی از نفی کرامت یک دختر به نظر نمی رسد.

محمد غفاری که از همان ابتدا شمشیر را از رو بسته بود، در سکانسی که سهیلا با دو خواستگار بیست سال پیش خود دوباره رو برو می شود،اینطور نشان می دهد که سهیلا به دلیل اخلاق بدش محکوم به این سرنوشت شده است!حال آنکه سراسر فیلم به مدد بازی خوب زهرا داوود نژاد با شخصیتی آرام و منطقی از سهیلا روبرو هستیم.غفاری حتی با انتخاب بازیگری که چاق محسوب می شود، سعی کرده است یکی دیگر از دلایل تجرد دختران سن بالا را به وضعیت ظاهری ایشان نسبت دهد!

در همین سکانس(رویارویی با خواستگاران گذشته) سهیلا می گوید شاید نفرین شده ام که دراین سن نه ازدواج کرده ام و نه شغلی دارم؛اما در واقعیت جامعه خود چه بسیار دخترانی را سراغ داریم که اگرچه از ازدواج باز مانده اند؛اما هرگز به دامن دلسوزی دیگران در نیفتاده اند. سخت تحصیل کرده اند و اتفاقا از موقعیت اجتماعی خوبی هم برخوردارند. ضمن اینکه خیلی از این دختران،تجرد را نه به عنوان یک سبک زندگی دلخواه،بلکه به عنوان جبری که شرایط زمانه اعم از اقتصادی و فرهنگی به ایشان تحمیل کرده، به ناچار پذیرفته اند.

جناب غفاری می توانم یک سوال خصوصی از شما بپرسم؟ شما چند وقت بعد از فارغ التحصیلی تان صاحب شغل شدید وازدواج کردید؟اگرمدت زمان کمی بوده باید عرض کنم شما یکی ازخوش شانس ها بوده اید.آقای کارگردان آیا لحظه ای اندیشیده ای که در جامعه ای که آمار بیکاری اش تا این حد بالاست،اصلا در جوانی خانم سهیلا خواستگاری پیدا می شده که او بخواهد با اخلاق گندش خواستگارها را بپراند؟شما که خود از جامعه نسوان نیستی،کاش لااقل در مورد مشکلات  مردان مجرد سن بالا فیلمی تهیه می کردی، بلکه به قدر سکانسی به درد اصلی نزدیکتر می شدی. چطور فکر می کنی بدون ازدواج همه بانوان در ترس های مرضی اضطراب غرقند.پنجاه بار تمرین نفس عمیق که راهکارت برای آرامش بانوان است،همین الان در آینه تمرین کن تا در مورد راهکارهای ارائه شده تان در فیلم صحبت کنیم.

علی رغم اینکه در نشست خبری فیلم "شماره 17 سهیلا "کارگردان عنوان می کند که مصلح اجتماعی نیست تا بیان راهکار دهد و تنها به بیان درد ازدواج درسن بالا اکتفا کرده است،باید بگویم سکانس پایانی فیلم به بدترین شکل به بیان راهکاری دم دستی پرداخته است.

سهیلا در تردید ماندن با جوانی که تقریبا یک دهه با او فاصله سنی دارد،در می ماند و درست درمرز بین ماندن و رفتن ناگهان با هیجان و شتاب از تاکسی پیاده شده و با نیت دست یابی به سهل الوصول ترین گزینه به دنبال جوانک در خم کوچه می دود.کوچه به تمامی روشن است.

این درماندگی و خفت حتی در مکالمات بانوان مراجعه کننده به موسسه ازدواج کاملا مشهود است.مثلا از زبان بانوی 50 ساله ای می شنویم که او انتظار ازدواج بافردی 5 سال کوچکتر از خود را دارد. براستی درد تجرد قطعی بسیاری از مستعدترین  و متعهدترین دختران جامعه امروز ما این قبیل بهانه هاست؟ آیا اکثریت این دختران در آشوب تجرد حاضرند  به دم دستی ترین گزینه ها تن داده و در خم کوچه های شهر به دنبال گزینه ای برای ازدواج بدوند؟

آقای کارگردان!تو که خود متولد دهه 50 هستی،چقدر رنج کشیدی برای آنچه که امروز هستی؟ حالا سه یا چهار برابر آنرا برای بانویی هم دهه خودت تصور کن که امروز مثلا در جایگاهی همطراز تو قرار دارد.این همه تلاش بانوان برای این بوده که درک کنیم ازدواج به هر قیمتی یک اصل پوسیده در ذهنیت افرادی ست که لفظ ترشیده را در دهان می چرخانند.

آقای غفاری!جامعه دختران سن بالا را به خودشان واگذار و اینبار به سراغ پسران سن بالا برو.شاید در خم کوچه های شهر در پی دویدن برای کشف واقعیات به دستان پینه بسته کارگران ساده ای برسی که تنها دلشوره زنده ماندن دارند، چه برسد به ازدواج! به درد دختران سن بالایی برسی که تمام عمر خود را برای برون رفت از محرومیت ها جنگیده اند و حالا اگر سهم شان بالاجبار تجرد قطعی شده، بازهم حاضر نیستند برای رقم خوردن یک ازدواج تمام کرامت خود را زیر سوال ببرند و صبورانه در سکوت سختی های تجرد را می پذیرند، بدون آنکه  به دم دستی ترین گزینه ها تن در دهند.این صبر و سکوت به معنای پذیرش تجرد به عنوان یک سبک زندگی مدرن نیست. بازهم متذکر می شوم یک اجبار تحمیل شده است.از سوی چه عواملی و دلایلی؟ این را باید در فیلم بعدی این کارگردان درباره پسران مجرد سن بالا جستجو کنیم!

انتهای پیام/ 

دیدگاه شما

آخرین اخبار