6. آذر 1395 - 15:15   |   کد مطلب: 13828
دوروزی مسئول امور بانوان استانداری همدان گفت: به این بانوی بی بدیل در حد شخصیت و جایگاهی که داشت پرداخته نشد و حتی در برگزاری مراسم نیز حق شخصیت ایشان ادا نشد.
شبنم ها , afkl ih, خواهر دباغ, shabnamha.ir

به گزارش شبنم همدان ، بانو مرضیه حدیدچی یک شخصیت ملی و حتی جهانی است که وصف شجاعت و اقتدار و مبارزاتش را بسیار شنیده ایم. همیشه شخصیت محکم و آهنین این زن جسور برایم تحسین برانگیز و کمی عجیب بود. برای آشنایی بیشتر با این شخصیت تصمیم گرفتم با کسانی که از نزدیک با وی در تعامل بودند صحبت کنم. برای همین تا روز مراسم بزرگداشت صبر کردم.

 

شبنم ها, afkl ih, مسجد مهدیه, shabnamha, مراسم دباغ

به مسجد مهدیه رفتم جایی که بزرگداشت خواهر دباغ در آنجا برگزار می شد. ازدحام جمعیت و شلوغی خبر از محبوبیت خواهر دباغ میداد. آهسته وارد مسجد شدم . اینجا همانجایی بود که می توانستم در مورد این بانوی مبارز و انقلابی بیشتر بدانم. ازدحام جمعیت در مسجد بیش از چیری بود که گمان می کردم و این ازدحام کار را برایم سخت تر می کرد. به زور گوشه مسجد به اندازه ایستادن فضایی پیدا کردم و از بانوی میانسالی که ظاهرا مجلس را مدیریت میکرد برای پیدا کردن آشنایان خواهر دباغ کمک خواستم. در آن ازدحام و شلوغی تعدادی از افراد را به من نشان داد.

به سراغ اولین نفر رفتم، از اقوام سببی خواهر دباغ بود و آرام و بی صدا اشک می ریخت. از وی خواستم خواهر دباغ را در چند جمله برایم تعریف کند. گفت: خواهر دباغ یک شخصیت تأثرگذار بود و هرجا می نشست سعی می کرد با رفتارش تأثیر عملی داشته باشد. وی خیلی اهل حرف و سخن نبود و کارش را عملی انجام میداد.

گفت: این بانوی مبارز در هر جمع توجه خاصی به جوانان داشتند و سعی میکردند دیدگاه و نظر جوانان را دریافت و ارزیابی کنند. ایشان وقتی وارد مجلس می شدند جوانان را پیش خودشان می نشاندند و ارتباط بسیار خوبی با آنها داشتند.

دقت به نکات بسیار ظریف در برخورد با افراد

بهاره اسکندری استاد دانشگاه پیام نور یکی از حاضرین در جلسه است که از بستگان این بانوی انقلابی است. وی خاطره ای از خواهر دباغ تعریف کرد که نهایت دقت و ریزبینی وی را نشان میداد. گفت: «خواهر دباغ در سفر حج بود که دامادش به رحمت خدا رفت. پس از بازگشت به ایران مراسم شب هفت دامادش را برگزار کردند. در آن مراسم حدود 1000 نفر میهمان داشتند. در بین میهمانان فردی بود که چلو مرغ دوست نداشت و نکته عجیب و قابل توجه این بود که حاج خانم در آن مصیبت و شلوغی این نکته را فراموش نکرده بود و برای این میهمان غذای دیگری تهیه کرد. این توجه به خصوصیت تک تک مهمان ها در جمعی به آن بزرگی و شرایط دشوار روحی ویژگی است که به جرأت می توان گفت هیچ کس به جز وی آن را ندارد.»

 

شبنم ها, afkl ih, خاطرات خواهر دباغ, shabnamha

 

اسکندری خاطره دیگری در ذهن دارد که برایم بازگو می کند و می گوید: وی زمانی که نماینده مجلس بود، در مراسم ترحیم یکی از بستگان به جای اینکه در بالای مجلس بنشیند به آشپزخانه رفته بود تا برای صاحبان عزا آب هویج بگیرد. همیشه موقعیت را می سنجید تا آن کاری را در آن زمان ضروری بود انجام دهد. همیشه در کارها اهم و فی الاهم می کرد.

خواهر دباغ  وقتی از گذشته و شکنجه هایی که دیده بود صحبت می کرد هیچ گاه با غرور حرف نمیزد و همیشه خودش را مدیون نظام جمهوری اسلامی میدانست.

یکی از اقوام وی گفت: وقتی در بستر بیماری بود برای مراسم عروسی نوه اش تنها 10 دقیقه با ویلچیر در جشن حاضر شد چون حال جسمی اش اجازه نمیداد بیشتر در جمع بماند اما در همان زمان از همدان وی را برای سخنرانی دعوت کردند. چون احساس تکلیف می کرد با آن حال بد و با ویلچیر به همدان آمد و در جلسه سخنرانی حاضر شد. و این نشان از خودگذشتگی وی نسبت به انقلاب و مردم است.

 

مسئول امور بانوان استانداری همدان:  خواهر دباغ تنها بانوی مبارز انقلاب  است

در میان جمعیت و بین عزادارن مسئول دفتر امور بانوان و خانواده استانداری همدان نیز حاضر بود . دوروزی گفت: من وی را از از سال های اول انقلاب و از زمانی که از سوی امام به شوروی سابق رفتند و پیام امام را بردند از دور می شناختم و چون خانواده مبارز و انقلابی داشتم ارتباط و آشنایی با خواهر دباغ بیشتر شد. نوروزی گفت همیشه من ایشان را تنها بانوی مبارز انقلاب می دانستم.

 

شبنم ها, afkl ih, مراسم خواهر دباغ , shabnamha

 

وی خاطره ای از خواهر دباغ در سالهای اخیر تعریف کرد و گفت: سال گذشته از سوی دفتر امور بانوان استانداری همدان از خواهر دباغ در همایش انقلاب و بانوان سرزمین الوند دعوت کردیم  تا به عنوان تنها بانوی مبارز کشور در مراسم سخنرانی کنند. ایشان علی رغم اینکه مشکلات جسمی داشتند و سخنرانی برایشان مشکل بود پذیرفتند و با همان حال نامساعد در جلسه حاضر شدند و سخنرانی کردند.

وی اذعان داشت : خدا را شاکرم که تا این بانوی مبارز در قید حیات بود توانستیم از سخنرانی و خاطراتشان استفاده کنیم زیرا در آن جلسه خاطراتی را عنوان کردند که حضار نشنیده بودند و درسی برای همه حاضرین بود.

دوروزی ادامه داد: خوشبختانه دفتر امور بانوان در زمانیکه خواهر دباغ در قید حیات بود مراسم بزرگداشتی نیز برای ایشان برگزار کرد و از ایشان تجلیل شد و این افتخاری برای دفتر امور بانوان است.

مسئول دفتر امور بانوان در مورد شخصیت دباغ گفت: وی در همه زمینه ها شخصیت بسیار وسیعی داشت و به جرأت می توان گفت مانند وی در کشور وجود ندارد و بعد از وی نمی توانیم بانویی را پیدا کنیم که در همه زمینه ها در این حد فعال و تأثیر گذار باشد. همه مردم تنها جنبه های مبارزاتی شخصیت وی را دیده اند در حالیکه ایشان مادرهشت فرزند  مادربزرگ چندین نوه بود و به نحو احسن برای همه آنها انجام وظیفه میکرد. اشک ها و غم و غصه نوه های وی نشان از مهربانی این مادربزرگ دارد.

در برگزاری مراسم ترحیم حق تنها بانوی مبارز انقلاب ادا نشد

دوروزی گفت:متاسفانه به این بانوی بی بدیل  در حد شخصیت و جایگاهی که داشت پرداخته نشد و حتی در برگزاری مراسم نیز حق شخصیت ایشان ادا نشد. امیدوارم در مراسم های بعد این کوتاهی جبران شود. استانداری همدان با کمک تمام دستگاه ها و ستاد مردمی با برگزاری این مراسم کوشیدند کاستی ها را جبران کنند. ستاد مردمی و دستگاه های اجرایی با مشوت با خانواده وی در مورد مکان و زمان برگزاری مراسم بزرگداشت امروز را تدارک دیده اند.

 

آمدن خواهر دباغ را از گل های حیاط می فهمیدم

الهامی یکی از بانوانی است که از ابتدای انقلاب همراه و یاور خواهر دباغ بوده است. وی مادر دو شهید است و کنار تصویر خواهر دباغ نشسته و آرام اشک میریزد. سیل اشک اجازه صحبت کردن به او نمی دهد. صبر می کنم تا آرام شود. از او می پرسم شما همیشه در کار همراه خواهر دباغ بودید؟ در حالیکه دوباره جوی اشک از گوشه چشمش جاری می شود می گوید: من کجا و خواهر کجا!

از وی می خواهم شاخص ترین چیزی که از خواهر دباغ در ذهن دارد برایم تعریف کند. می گوید: من 4 سال در دفتر وی کار می کردم. روزی که ایشان قرار بود از تهران بیاید من آمدنش را حس می کردم. وقتی به دفتر می رفتم به همکاران می گفتم امروز خواهر به دفتر می آید. وقتی از من می پرسیدند از کجا می دانی می گفتم گل های باغچه به من گفتند که امروز خواهر دباغ  می آید. هر وقت خواهر دباغ به دفتر می آمد از اول صبح گل ها شاداب بودند من این را همیشه حس می کردم. گل های باغچه همیشه آمدن خواهر دباغ را خبر می دادند.

از او پرسیدم بزرگترین ویژگی خواهر دباغ را در چه چیزی می دانید؟ گفت: تقوایش . بسیار پرهیزگار بود و به هیچ وجه اهل اصراف نبود و بی نهایت از محرومان دستگیری می کرد.

آشنایی اکرم کهایی با خواهر دباغ به سال های قبل از انقلاب باز می گردد. وی سالها در دفتر خواهر دباغ کار کرده است و شاخص ترین خاطره ای که دارد این است که همه نیروها و همکاران و افرادی که با وی در ارتباط بودند جرأت گقتن هیچ حرفی را از روی حدس و گمان نداشتند. حتما باید در مورد موضوعی به یقین می رسیدند بعد به وی منتقل می کردند.

 

شبنم ها, afkl ih, مراسم خواهر دباغ, shabnamha,

 

همه کودکان اقوام دور با شنیدن خبر فوت خواهر دباغ گریه کردند

فاطمه عراقچیان از اقوام خواهر دباغ است و می گوید گذشت، شاخص ترین ویژگی وی است. خودش با کمترین چیز زندگی می کرد اما همه امکانات را برای دیگران می خواست. قناعتش زبانزد همه بود و هیچ چیز را برای خودش نمی خواست و سعی می کرد با تمام وجود به دیگران کمک کند. بزرگترین ناراحتی و خشمش زمانی پیدا میشد که حق کسی پایمال میشد. در احقاق حق از هیچ کس خحالت نمی کشید و حرف حق را حتی اگر به زیانش بود میزد. ارتباطش با جوانان و کودکان در حدی بود که همه کودکان اقوام دور از شنیدن خبر فوت او گریه کردند. حتی بچه های پیش دبستانی و کوچکتر اشک میریختند و ناراحت بودند از اینکه مرضیه خانم دیگر نیست.

 

درسی که در کودکی از خواهر دباغ گرفتم

لیلا اسکندری بانوی جوانی از اقوام خواهر دباغ است که از خردسالی وی  را به یاد می آورد. یکی از خاطرات دوران کودکی اش را برایم تعریف می کند. 

شبنم ها, afkl ih, مراسم خواهر دباغ, shabnamha,

میگوید: خردسال بودم و در مهمانی مخصوص خانم ها همه نشسته بودیم که یکی از کودکان فامیل سیب نیم خورده اش را باقی گذاشته بود و مادرش سیب را در سطل زباله پذیرایی انداخت. خواهر دباغ بدون اینکه حرفی بزند آرام رفت و سیب را برداشت و آن را خوب شست و بدون اینکه خجالت بکشد جلوی همه میهمان ها آن را خورد. من از آن روز به عنوان یک الگو به وی نگاه کردم و هیچ گاه اصراف نکردم . وی در همه زمینه ها الگوی عملی برای اطرافیانش بود.

وقتی جوان بودم فرمانده سپاه غرب کشور برایم آشپزی کرد

طاهره فرجی همسر شهید قهاری، فرمانده سابق سپاه سنقر در مراسم حاضر بود. خاطره اش را اینگونه آغاز کرد:

 

شبنم ها, afkl ih, مراسم دباغ, shabnamha,

 

 در زمانی که خواهر دباغ فرمانده سپاه غرب کشور بود همسر من فرمانده سپاه سنقر بود. وقتی برای جلسه ای به سنقر امده بود از وی دعوت کردیم که به منزل ما بیاد. دوشب میهمان ما بود. من ان زمان جوان بودم و در آشپزی تجربه زیادی نداشتم. خانم دباغ به آشپزخانه امد و مانند مادرم برایم غذا درست کرد و گفت تو هنوز جوانی و نیاز به کمک داری. 

انتهای پیام / 

دیدگاه شما

آخرین اخبار