11. بهمن 1402 - 12:11   |   کد مطلب: 25416
بزک‌کنندگان پهلوی و وارونه نمایان حقایق تاریخ ایران چه هدفی را دنبال می‌کنند؟
تحریف برای تطهیر پهلوی
آنها «سعى میکنند چهره‌ى خاندان خبیث و منحوس پهلوى را بَزک کنند، آرایش کنند امروز سعى مى‌شود [توسّط ]همان جبهه‌ى مقابل نظام اسلامى. پشتیبانها همان کسانى هستند که با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمى که انقلاب کردند مخالف بودند، با وفادارى این مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تا کنون موفّق نشدند؛ امید بسته بودند بلکه بتوانند نسل دوّم و سوّم انقلاب را روى‌گردان کنند، نتوانستند. نسل سوم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان کنند.

به گزارش شبنم ها، 44سال از روزی می‌گذرد که محمدرضا، پسر ارشد رضاخان میرپنج، درحالی‌که داشت فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد قاهره پایتخت مصر ترک می‌کرد، گفت: «مدتی است، احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم»؛ از آن روز که شاه دست‌‌نشانده متفقین با بیم فراوان و امید نیم‌بند رفت و مصر، مراکش، مکزیک، پاناما و آمریکا را برای اقامت و پناهندگی انتخاب کرد، تا ۵ مرداد ۱۳۵۹ که در اوج آوارگی در قاهره از پای درآمد و مُرد و تا امروز که ۴۳ سال از آن ایام می‌گذرد، عده‌ای دائماً تلاش کرده‌اند تا روایتی دیگر از ماجرای شاه فراریِ ایرانِ آن روز را در تاریخ ثبت کنند و واقعیت انقلابی را که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با خون ۶۶۰۰ شهید (بر اساس آمار سال ۱۳۹۶ معاونت تعاون بنیاد شهید) به ثمر نشست، به شیوه دیگری بازنمایی کنند. تلاش جریان تحریف در یک جمله خلاصه می‌شود؛ حرکت مردم از روی دل‌خوشی و شکم‌سیری انجام شد و هیچ آرمان و زیربنای فکری مشخصی هم در شکل‌گیری و پیروزی آن مطرح نبود! در واقع، این جریان تلاش می‌کند تا با تصویرکردن چهره‌ای مظلوم و حق‌به‌جانب از خاندان سلطنتی حاکم بر ایرانِ آن روز، این گزاره را در افکار عمومی جا بیندازد که وضعیت اقتصادی،‌ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن ایام به‌مراتب از این روزها بهتر و شکوفاتر بود و اساساً ضرورتی برای انقلاب وجود نداشت و حتی اگر مشکلی هم بود، با صحبت حل می‌شد!

برای جاانداختن این گزاره هم چه دستاویزی بهتر از موج‌سواری بر برخی مشکلات اقتصادی جامعه امروز ایران؟! به بیان ساده‌تر، جریان تحریف تلاش می‌کند تا با استفاده از مشکلات اقتصادی امروز کشور، این گزاره را در ذهن مردم به‌ویژه نسل جدید نهادینه کند که شرایط کشور در روزگار پهلوی‌ها گُل و بلبل بود. در واقع، چون امروز مشکلات مختلفی داریم -صرف‌نظر از چرایی و ریشه‌های این مشکلات- پس قبل از انقلاب شرایط عالی بود و مردم قدر ندانستند!

آن‌همه مبارزه و تحمل سختی‌ها و رنج‌ها هم همه از سر هیجان بود و ۶۶۰۰ شهید هم احتمالاً تبعات این هیجان اجتماعی زودگذر بوده است! به گفته رهبر انقلاب اسلامی: «دأب سیاست‌های مسلط عالم این بوده و هست که جنبش‌های عدالت‌خواهانه‌ مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمه‌ سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویت آن جنبش‌ها و حرکت‌های مردمی و عدالت‌خواهانه را از بین ببرند.» ۱۳۸۱/۳/۱۴

بنابراین، اگر نتوانند آن انقلاب را منحرف کنند، راه باقی‌مانده این است که حقایق آن را تحریف کنند؛ اما واقعیتِ انقلاب اسلامی مردم ایران چه بود و جریان تحریف، چطور آن را به میل خود تغییر می‌دهد؟!

 چرا انقلاب شد؟
نگاهی گذرا به آنچه در روزگار پهلوی‌ها بر ایران و ایرانیان می‌گذشت، نشان می‌دهد «وابستگی و عدم استقلال سیاسی»، «دیکتاتوری، خفقان و عدم آزادی فعالیت‌های سیاسی به‌ویژه از سوی گروه‌های اسلامی»، «نشر هدفمند و برنامه‌ریزی شده فحشا و منکرات» و «فقر شدید، بی‌عدالتی و فاصله طبقاتی» از مهم‌ترین دلایل و زمینه‌های شکل‌گیری حرکت مردمی برای انقلاب و تغییر شرایط بوده است که نه در یک شب یا چند روز و چندماه که در فاصله میان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بعد از آن به‌طور جدی از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ این روند شکل گرفت، تا اینکه به پیروزی حرکت مردمی به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۵۷ منجر شد.

درباره وابستگی و عدم استقلال دستگاه حاکم در آن روزگار، نگاهی به مهم‌ترین کتاب‌های به‌جامانده از رجال آن رژیم کافی‌ست. «خاطرات ارتشبد حسین فردوست»، دوست و یار غار محمدرضا پهلوی، «خاطرات اسدالله عَلم»، وزیر دربار رژیم ستم‌شاهی و ده‌ها کتاب دیگر به‌عنوان اسناد باقی‌مانده از درون آن رژیم -و نه ادعاهای دیگران- به‌خوبی گویای واقعیت‌های تلخ آن روزگار است. فریدون هویدا، سفیر و نماینده دائم رژیم شاه در سازمان ملل متحد، در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «موقع ورود شاه به آمریکا در نوامبر ۱۹۷۷ خبرنگار مجله نیوزویک با وی مصاحبه‌ای ترتیب داد و طی آن از شاه پرسید دولت ایران در هفته پیش اعلام داشت که پرزیدنت کِنِدی در سال ۱۹۶۱ پرداخت مبلغ ۳۵ میلیون دلار کمک آمریکا به ایران را منوط به انتصاب دکتر علی امینی به نخست‌وزیری کرده بود، آیا شما این ادعای دولت را تایید می‌کنید؟ شاه پاسخ داد این البته یک مسئله کهنه است، ولی حقیقت دارد!» (سقوط شاه، نوشته فریدون هویدا، ‌صفحه ۵۳)

علاوه بر این، می‌توان به بُرش دیگری از خاطرات فریدون هویدا اشاره کرد که وقتی با موافقت محمدرضا پهلوی «بحرین» رسماً از خاک ایران جدا و فروخته می‌شود، «شاه دلیل خود را برای موافقت با واگذاری بحرین در مصاحبه با روزنامه گاردین در ۵ شهریور ۱۳۴۵ (۲۷ اوت ۱۹۶۶) این‌گونه بیان می‌کند: «با توجه به اینکه نفت بحرین دارد به پایان می‌رسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد.» (سقوط شاه، نوشته فریدون هویدا، صفحه ۶۸)

برشی از کتاب خاطرات اسدالله علم، فقر و نابرابری‌های حاکم بر جامعه ایران ‌وواقعیت‌های آن روزگار را بهتر عیان می‌کند. وزیر دربار پهلوی می‌نویسد: «شاه در سال ۱۳۵۳ مبلغ ۵۰۰ میلیون لیره استرلینگ به انگلیس کمک مالی کرد تا شاید صنایع غذایی انگلیس از ورشستگی نجات پیدا کند. در همان سالی که این مبلغ هنگفت به‌عنوان کمک به انگلیس داده شد، تنها یک درصد از روستاهای کشور آب آشامیدنی سالم و چهار درصد برق داشتند.» (یادداشت‌های عَلَم، جلد ۴، صفحه ۶۷ و صفحه ۱۹۳) از این دست نمونه‌ها فروان است، اما برگردیم به سؤال مطرح‌شده در بخش قبلی؛ جریان تحریف، این واقعیت‌های تلخ و دردناک را چطور تحریف می‌کند و چگونه دودمان پهلوی را «دلبر» و انقلاب را «دیو» و معرفی می‌کند؟!

 انقلاب را چطور تحریف می‌کنند؟
شناخت ترفندهای جریان تطهیر پهلوی برای تحریف واقعیت‌های دوران پیش از انقلاب، چندان سخت و پیچیده نیست؛ تکنیک این جریان، تکرار چندباره و پمپاژ اطلاعاتِ «دروغ» در میان مشکلات روزمره و سوء استفاده از ناآگاهی‌های گروه‌های مختلف جامعه درباره وقایع تاریخی آن دوران است. تصویرسازی دروغین از واقعیتهای دوران سیاه پهلوی در ذهن نسل جوان که خفقان و شرایط سخت آن دوران را از نزدیک لمس نکرده یکی از اصلی‌ترین کارهای بزک کنندگان پهلوی است. جریانی که با تبیین‌های دروغ از تاریخ،هدف اصلی‌اش که همان زیر سؤال بردن اصل انقلاب است را دنبال میکند، تا «یک جوانِ امروز بگوید:عجب! اینها آدمهای بدی نبودند، اوضاع بدی نبود؛ پس چرا انقلاب کردید؟» ۱۳۹۷/۳/۷ گاهی این جریان به‌صورت گسترده و به سبک بمباران اطلاعاتی، بدون آنکه تصویری از استبداد خاندان پهلوی نشان دهد ، قطعات تقطیع‌شده از فیلم‌های رنگی و گزارش‌های سال‌های پیش از انقلاب را از آرشیو خود بیرون می‌آورد و با بازنشر آن درشبکه‌های اجتماعی سعی دارد تا شرایط رفاه و آرامش و پیشرفت در آن دوران را القاء کند! حتی گاهی برای دفاع از دیکتاتوری سیاه پهلوی به انتشار تک عکس‌هایی روی می‌آورد که ظاهرا نمایی جذاب و دل‌نشین از شهرهای آن روزگار را نشان می‌دهد اما کوچک‌ترین اشاره‌ای به زاغه‌نشین‌های تهران و اوضاع سخت زندگی روستاییان محرومی که از امکانات اولیه زندگی هم برخوردار نبوده‌اند نمی‌کند.

با کنار هم قراردادن قطعات پازل این جنگ تبلیغاتی، می‌توان گفت که اگر به‌خوبی به اهداف و آرمانهای انقلاب عمل نکنیم و به موازات آن، حقایق انقلاب را به‌موقع تبیین نکنیم، ضربه خواهیم خورد. حقیقت این است که فعالیت جبهه مؤمن انقلابی در مقابل جریان تحریف انقلاب نیازمند تقویت است؛ اگرچه دشمن تاکنون در رسیدن به اهدافش ناکام مانده است، آنها «سعى میکنند چهره‌ى خاندان خبیث و منحوس پهلوى را بَزک کنند، آرایش کنند امروز سعى مى‌شود [توسّط ]همان جبهه‌ى مقابل نظام اسلامى. پشتیبانها همان کسانى هستند که با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمى که انقلاب کردند مخالف بودند، با وفادارى این مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تا کنون موفّق نشدند؛ امید بسته بودند بلکه بتوانند نسل دوّم و سوّم انقلاب را روى‌گردان کنند، نتوانستند. نسل سوم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان کنند.» ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

دیدگاه شما

آخرین اخبار