15. فروردين 1396 - 19:57   |   کد مطلب: 16084
یافته‌های یک پژوهش نشان می‌دهد:
زنان در مقایسه اجتماعی نیاز به تأییدشدن دارند
مردان غالباً در روابط تحقیرآمیز تمايل بیشتري به انكار موضوعيت خود دارند كه در صورت رخداد اين پديده و اِعمال مقایسه، چنان‌چه معیارهای عینی هم‌سو با برتري آن‌ها وجود داشته باشد، مقايسه در راستاي تسكين و بي‌اهميتي آن انجام مي‌گيرد، اما از آن روي كه زنان به تأييدشدن تمايل بيشتري دارند، فرآيند مقايسه اجتماعي براي آنان در دور باطلي از افكار و احساسات متضاد قرار مي‌گيرد كه حتي با وجود استنادات مبتني بر برتري آن‌ها، باز هم در انتظار دريافت پيام‌هاي حامي خود هستند.
 زنان,مردان,تحقیر اجتماعی,مقایسه اجتماعی,تحقیر,پژوهش,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها

به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : از آن‌جا که هدف اصلی این پژوهش، مطالعه کیفی تفاوت‌ها در نحوه درک و تصور زنان و مردان از تحقیر اجتماعی در روابط بین‌فردی است، روش این پژوهش مصاحبه با 20 مرد و 20 زن ساکن در شهر تهران بوده است. نوع مصاحبه‌های انجام‌شده در این تحقیق، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته عمیق بوده است.

از مجموع 40 پاسخ‌گو، 16 نفر مدرک دیپلم و زیر دیپلم، 15 نفر فوق‌دیپلم و لیسانس، 9 نفر فوق‌لیسانس و دکترا دارند. همچنین 23 نفر شاغل و 17 نفر غیرشاغل، 9 نفر از طبقه اجتماعی پایین، 21 نفر از طبقه اجتماعی متوسط و 10 نفر از طبقه اجتماعی بالا و 17 نفر مجرد و 23 نفر متأهل‌ هستند.

یافته‌های پژوهش
از طریق ابزار مصاحبه عمیق فردی سعی شد چگونگی درک پاسخگویان از تحقیر اجتماعی واکاوی شود. این ابزار مناسب‌ترین راه برای گردآوری اطلاعات و دست‌یابی به روایت کنش‌گران از تجربه‌زیسته است. پرسش اصلی این تحقیق این است که افراد چه درکی از تحقیر اجتماعی دارند؟ چگونه و طی چه فرآیندی رابطه یا تعاملی را تحقیرآمیز تلقی می‌کنند؟ چگونه با آن مواجه می‌شوند؟ و جنسیتشان چه تغییری را در نوع پاسخ‌های مشارکت‌کنندگان ایجاد می‌کند؟ 

کیفیت مقایسه اجتماعی
یکی از عمده‌ترین مقولاتی که منجر به چگونگی درک تحقیر اجتماعی و نحوه مواجهه با آن می‌شود، کیفیت مقایسه اجتماعی خود با دیگری است. به طور طبیعی، افراد برای ارزیابی ابعاد، خود انگیزه‌ای درونی (توانایی، نگرش و موقعیت) دارند. جایی که ابزار عینی برای ارزیابی وجود ندارد، افراد می‌کوشند خود را با دیگران مشابه مقایسه کنند. این‌که افراد با چه پایه‌ای خود را با دیگران مقایسه کنند، مبنای ارزیابی خود با دیگران را تعیین می‌کند.

نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که افراد زمانی که تحقیر می‌شوند در هر موقعیت و رتبه‌ای که باشند، دست به مقایسه خود با دیگران می‌زنند؛ حتی هنگامی که به امتیاز و برتری خود در مقابل شخصی که تحقیر را علیه آنان روا داشته اشراف کامل داشته باشند. برآیند و حاصل ارزیابی کنش‌گران از خود (در مقام تحقیرشده) و دیگری (در مقام تحقیرکننده) در چگونگی تفسیر آن‌ها از واقعه تحقیرآمیز نقش اساسی ایفا می‌کند.

درک سوژه زمانی که نتیجه مقایسه، حتی چنان‌چه واقعی نباشد، در راستای تأیید مواضع تحقیرشده و ارجحیت او بر تحقیرگر باشد، نه تنها از تبعات منفی آن می‌کاهد، بلکه تحقیرشده را به تحقیرگر کذایی تبدیل می‌کند. این بدان معناست که سوژه‌ای که در مقطعی زمانی در موضع تحقیرشدگی قرارگرفته، چنان‌چه خود را برتر از تحقیرکننده ارزیابی کند، نه تنها خود را تحقیرشده نمی‌خواند، بلکه به تحقیر مستقیم و غیرمستفیم او نیز می‌پردازد.

محسن 27 ساله در این باره می‌گوید: «وقتی می‌رم تو یه جمعی که به یکی بیشتر از من توجه می‌شه، مخصوصاً خودمم بدونم که اون یه نفر از من سرتره، احساس می‌کنم عمداً محلم نگذاشتند، احساس می‌کنم تحقیرشدم».

زنان در مقایسه اجتماعی نیاز به تأییدشدن دارند
یافته‌ها نشان می‌دهد که جنسیت در نحوه مقایسه اجتماعی و برساخت تجربه‌ای، در حکم تجربه تحقیرآمیز، عامل اثرگذاری است. از مجموع 20 پاسخگوي مرد، 8 نمونه مقايسه شدن يا مقايسه خودجوش خود با ديگران را عامل تحقيرشدگی‌شان مي‌دانستند. اين در حالي است كه از مجموع 20 پاسخگوي زن، 14 مورد براي اين مقوله نقش فعالي قائل شدند. علت چنين اختلافي در ميزان اظهارات پاسخگويان، نحوه مواجهه با تحقير است. مردان غالباً در روابط تحقیرآمیز تمايل بیشتري به انكار موضوعيت خود دارند كه در صورت رخداد اين پديده و اِعمال مقایسه، چنان‌چه معیارهای عینی هم‌سو با برتري آن‌ها وجود داشته باشد، مقايسه در راستاي تسكين و بي‌اهميتي آن انجام مي‌گيرد، اما از آن روي كه زنان به تأييدشدن تمايل بيشتري دارند، فرآيند مقايسه اجتماعي براي آنان در دور باطلي از افكار و احساسات متضاد قرار مي‌گيرد كه حتي با وجود استنادات مبتني بر برتري آن‌ها، باز هم در انتظار دريافت پيام‌هاي حامي خود هستند.

شيوا 41 ساله درباره وضعيت خود پس از خروج از فضاي تحقيرآميز مي‌گويد: «همش به خودم مي‌گم خدايا من چرا بايد جايي باشم كه اون بتونه من رو كوچيک كنه. چرا من نبايد الان به جاي اي‌ كه در خونه مردم كار كنم تو خونه خودم به بچه‌هام برسم.... هم‌كارها مي‌گن بابا اون از حسادتشه می‌بينه دستت به دهنت مي‌رسه، يك جورهایی آروم مي‌شم».

همچنين نتايج نشان مي‌دهد كه مردان به تأكيد بر ويژگي‌هاي مثبت و ممتازشان تمايل بسياري دارند؛ اگرچه بيشتر از زنان به مقايسه اجتماعي صعودي دست مي‌زنند، اما همه نيروي خود را در كنكاش براي تأييد و هويت‌بخشي به خود به‌كار می‌گيرند.

بازنگري در نقش‌هاي جنسيتي
پردازش جنسيتي يكي از عواملي است كه كنش‌گران اجتماعي پس از ترك فضاي تحقيرآميز، به منظور تحليل داده‌هايي كه مبادله شده است، به كار مي‌گيرند. طرح‌واره‌هاي جنسيتي زمينه اصلي را براي پردازش اطلاعات بر اساس جنسيت فراهم مي‌كند. طرح‌واره‌هاي سازمان‌يافته، كه نقش‌ها را با محوريت جنسيت و در قالب مردينگي و زنانگي تعريف كرده، يكي از مهم‌ترین مراجع ناخودآگاه كنش‌گران براي سنجش تعاملات آنان است. 

فرهاد 26 ساله مي‌گويد: «مرد بايست نگذاره غرورش پايمال بشه؛ چون اون‌وقت هيچكي تحويلش نمي‌گيره، اگه كسي خواست كوچيكش كنه، حالش رو نگيره مرد نيست».

اگرچه زمينه‌هاي فرهنگي و تاريخي در درك افراد از تحقير نقش شايان توجهي دارد، اما به نظر مي‌رسد مردان در طول تاريخ و در تمام فرهنگ‌ها از برچسب‌هايي نظير ترسو و بی‌جرأت هراسان‌ هستند. اين بدين معنا نيست كه زنان‌اين‌گونه نيستند، اما به طور كلي چنين ويژگي‌هايي با تعاريف مختلف از مردانگي گره خورده است. 

تحقير از ديدگاه همه مردان به صورت يکسان درك و تفسير نمي‌شود
شايان ذكر است كه تحقير از ديدگاه همه مردان به صورت يکسان درك و تفسير نمي‌شود، بلكه متغير عادت‌واره‌هاي فرهنگي نقش بسيار مؤثري در اين زمينه ايفا مي‌كند. افراد از طريق عادت‌واره‌هاي خود به درك جهان اجتماعي نائل مي‌شوند و آن را مي‌فهمند و ارزش‌گذاري مي‌كنند؛ بنابراين سنتي يا مدرن بودن عادت‌واره‌هاي كنش‌گران در ارزش‌گذاري‌ها و تجارب زيسته آنان نقش به‌سزايي ايفا مي‌كند. يافته‌هاي تحقيق حاكي از آن است كه مرداني كه در ساختارهاي سنتي‌تر قرار دارند يا درباره زندگي اجتماعي، و به‌ويژه نقش‌هاي جنسيتي در جامعه تفكري سنتي دارند، در دريافت پيام‌های حاوي تحقير حساس‌تر و در مواجهه با آن از استراتژ‌ي‌هاي خشونت‌آميزتري استفاده مي‌کنند؛ درحالي‌كه زنان سنتي نقش‌هاي جنسيتي را در راستاي كنترل اجتماع زنان و بازتوليد آن به كار مي‌گيرند و در صورت تحقيرشدگي، با تحقيركننده مطابق هنجارهاي غالب رفتار مي‌كنند.

همان‌گونه كه از مصاحبه‌ها برمي‌آيد، مطابق با الگوهاي زنانه، بارها و بارها از آن‌ها انتظار مي‌رود در مقام زن در مقابل رفتارهاي تحقيرآميز (در فضاهاي عمومي و خصوصي ) از خود گذشت، مدارا، و سكوت نشان دهند. عملكردي غير از اين انحراف از زنانگي تلقي مي‌شود و واكنش‌هاي جدي اجتماعي را در پي خواهد داشت. البته چنين پاسخ‌هایی در زنان با عادات‌واره‌هاي مدرن نيز به وفور ملاحظه شده است.

آگاهي از جنسيت نهادينه‌شده
يكي از عمده مقولاتي كه پاسخ‌گويان در تفسير پيام تحقيرآميز دخيل مي‌دانستند به آگاهي آنان از نقش‌هاي جنسيتي مربوط است، نقش‌هايي كه در ساختار اجتماعي نهادينه شده است. شايد بتوان گفت اساسي‌ترين مشكلي كه فراروي زنان است، نگرش به آن‌ها به منزله انسان فرودست است. اين نگرش كنش متناسب با خود را به صحنه مي‌آورد؛ بر اين اساس كه امتيازات در اختيار مردان را موجه مي‌داند و تبعيض را در حق زنان روا مي‌دارد، بي‌آن‌كه نام تبعيض بر آن بگذارد. اين‌گونه است كه كنش‌ها و رفتارها و عملكرد تبعيض‌آميز در حق زنان بازتوليد شده و در حالي كه از شكلي به شكل ديگر تغيير مي‌كند، به قوت خود باقي مي‌ماند. يافته‌هاي حاصل از مصاحبه عميق با پاسخگويان نشان مي‌دهد كه قدرت ساختارهاي مسلط جامعه به حدي است كه زنان در هر طبقه و مقامي كه باشند در معرض تحقيرشدگي ناشي از زن بودنشان‌ هستند. 

نگاه شيءواره‌ به زنان و احساس تحقیر اجتماعی در آنها
يكي ديگر از چالش‌هاي مضاعفي كه زنان به دليل جنسيتشان متحمل مي‌شوند، نگاه ابزاري و شيءواره‌اي است كه سلطه مردانه بر آنها اعمال می‌کند. خشونت نمادين در حوزه جنسيتي به طبقه مسلط اين امكان را مي‌دهد كه با تعريف واقعيت به دلخواه خود، زنان را ابژه جنسي خود كند. نگاه ابژه‌وار به زنان نه تنها احساس حقارت زنان را به دليل ابژه بودنشان در پي دارد، بلكه سرمايه فيزيكي و زيبايي ظاهري به معيار برتري و ترجيح مردان تبديل مي شود. به عبارت ديگر، نه تنها زناني كه به لحاظ دسترسي به سرمايه فيزيكي وضعيت مطلوبي دارند با آزارهاي كلامي همچون متلك‌هاي جنسي و آزارهاي غيركلامي مانند نگاه‌هاي پی‌درپي مردان احساس تحقيرشدگي مي‌كنند، بلكه زناني كه از اين سرمايه به ميزان كافي بهره‌مند نيستند يا در مقايسه با ديگر زنان كم‌تر بهره‌مندند نيز به دليل فقدان تطابق با معيارهاي مردانه، كه مطلوبيت را تعريف كرده‌اند، تحقير مي‌شوند. درصورتي‌كه تلاش زنان براي ارتقاي سرمايه فيزيكي، تشديد سلطه مردانه و ثبات نگاه شيءواره به آنان را در پي دارد. 

مهتاب 26 ساله می‌گويد: «چون زني، به خودشون اجازه مي‌دن بهت تنه بزنن، عمدي بدنتو لمس كنن و غيرعمدي جلوه بدن. تا يه شوخي با يه مرد می‌کنی، حالا بیا و جمعش كن. مهم نيست كه فروشنده‌اس، هم‌كلاسيته يا استادته، شروع مي‌كنن به لاس زدن».

سلطه مردانه با مقصرانگاري بيشتر زنان در پديده تحقير، به انزوا و تنگي روابط اجتماعي آنان مي‌انجامد. بدين ترتيب فرهنگ جنسيتي حاكم بر جامعه بيش از ذهنيات و احساسات منفي فردي، مواجهه با تحقير و تبعات آن را دچار چالش مي‌كند. 

از آن‌چه گفته شد نتيجه گرفته مي‌شود كه تحقير در سطر سطر زندگي شخصي و اجتماعي زنان و مردان نهفته است و نظام جنسيتي به صورت درخور ملاحظه‌اي به آن دامن زده است. شناسايي تفاسير، ادراك و نحوه مواجهه با اين واقعيت اجتماعي نه تنها در سطح فردي از بين رفتن وسواس و وارسي فكري عملي، انزوا، خودكم‌بيني و... را در پي دارد، بلكه در سطح اجتماعي نيز ايجاد اعتماد اجتماعي، از بين رفتن خشونت، و كاهش جرايمي را در پي دارد كه تحقير به منزله زيربنا و محرك انجام آن عمل كرده است؛ زيرا در روابط ميان افراد، تحقير به شكل نيرومندي تعيين‌کننده جايگاه و منزلت شخص در گروه، عامل اتصال به گروه يا انفصال از آن و ابزاري در جهت اِعمال سلطه است.

لازم به ذکر است پژوهش فوق با عنوان کامل «تحلیل جنسیتی از تحقیر اجتماعی در روابط بین‌فردی» توسط دکتر سهیلا صادقی‌فسایی و نرمین نیکدل انجام و سال 95 در فصلنامه پژوهش‌نامه زنان منتشر شده است.

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار