6. شهريور 1395 - 8:22   |   کد مطلب: 12037
در پی بازدید عروسک ها از تحریریه فارس
اجل معلق سراغ «ظریف» را گرفت/ «مُبارک» خبرنگار شد
عروسک ها چند سالی دائم شکایت می کردند چرا آنها را جدی نمی گیریم؟ چرا حق و حقوق شان رعایت نمی شود؟ آنقدر اعتراض کردند و نامه نوشتند و داد زدند که بالاخره مرضیه برومند صدای شان را از آن دنیا شنید.

به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : علی اکبر دهبان: خیال و رویا قشنگترین چیزی است که به بشر هدیه شده است. با خیالِ پرواز پیش از پریدن، آن را تجربه کرده ایم و با رویای رسیدن به ناکجا آبادِ ذهنی، آن را دیده ایم، اما عروسک ها از واقعی ترین رویاهای ما هستند، با ما حرف می زنند، می خندند، گریه می کنند، قهر و آشتی دارند، حتی گاهی با ما مخالفت می کنند و ما را مجبور می کنند تا بر وفق مرادشان عمل کنیم. گاه پیش می آید که با غم های شان غمگین می شویم و با شادی های شان شاد. خلاصه این که در عین بی شخصیتی برای خود شخصیتی دارند، برو بیایی دارند، این روزها حتی با هم جلسه می گذارند و درباره مشکلات دنیا آن هم در سطح کلان حرف می زنند، از بچه ها می گویند و آرزوهای شان، از بزرگترها می گویند و دنیای پر شرو شورشان.

*صداهایی که مرضیه برومند از دنیای عروسک ها شنید

عده ای از آنها برای کودکان و عده ای دیگر برای بزرگترها خوش زبانی و طنازی می کنند. چند سالی بود که دائم شکایت می کردند که چرا آنها را جدی نمی گیریم؟ چرا حق و حقوق شان رعایت نمی شود؟ آنقدر تحصن کردند، راهپیمایی راه انداختند، نامه نوشتند و داد زدند که بالاخره مرضیه برومند صدای شان را از آن دنیا شنید و برای شان آستین بالا زد. آنها را به دنیای ما آدم ها آورد. صداهایی که ندای دوستی میان ما و آنها دوستی بود. حالا هر دوسال یکبار دور هم جمع می شوند، از دنیای قصه ها بیرون می آیند و وارد دنیای آدمیزاد می شوند.

 

در حال حاضر شانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران_ مبارک به دبیری مرضیه برومند در حال برگزاری است. عروسک ها در بازدید از شهر با اینکه سرشان شلوغ بود برای بازدید به خبرگزاری فارسآمدند و از تحریریه دیدار کردند. عروسکان مبارک، اجعلق، بانو مینیاتور و گورخر مهربان مهمان تحریریه شدند و با بچه ها گپ و گفت داشتند.

*لحظه شماری بزرگتر ها برای ورود عروسک ها

نکته جالب اینجا بود که همکاران رسانه ای ما در تحریریه به محض شنیدن خبری مبنی بر اینکه عروسک ها مهمان مان هستند ذوق زده می شدند و برای شان بسیار جذاب جلوه می کرد عده ای که از قبل اطلاع داشتند کودکان خود را به خبرگزاری آورده بودند و آنهایی هم که دیر متوجه شدند آنقدر برای شان مهم بود که ترتیبی دادند تا فرزندانشان به خبرگزاری آورده شوند. خلاصه این که همکاران بزرگسال ما که شاید کمی به سختی لبخند می زنند برای ورود مبارک، اجل معلق و ... لحظه شماری می کردند.

 

*ساختار شکنی مبارک

مبارک از همه شیطان و پر سَر و صدا تر است. وارد تحریریه می .از همان ابتدا با صدای بلند همه را متوجه خود می کند. برخی از همکاران ما خجالت می کشند عده ای هم خنده شان را مخفی می کنند. بالاخره ساختار ما را در تحریریه به هم ریخته است.

*گور خر است دیگر...

کودکان حس شان را پنهان نمی کنند و اولین افرادی هستند آن را بروز می دهند  و با داد و فریاد و خنده به سمت مبارک می آیند و دستان او را می گیرند. با او حرف میزنند حالش را می پرسند و مبارک هم که طبق عادت مرسوم شیرین زبانی و طنازی می کند. از انتهای سالن صدای بلند و هجیم دیگری به گوش می رسد. زهره مان می ترکد می بینیم گوره خر مهربان است دیگر، کاریش نمی شود کرد.

 

مبارک به یکباره داد می زند: «آهای اجل معلق بیا. کجایی، بیا من و بخور.» از این کلمات همکاران ما تعجب می کنند برخی هم که ارتباط بهتری گرفته اند می گویند: «خدا نکند مبارک». کم کم از گوشه در عروسک دیگری پیدا می شود که شمایل عجیب تری دارد هنگام حرف زدن سینَش می زند. می گوید: «جانم مبارک اومدم پیشت چه خبره اینجا؟ چقدر شلوغه» حالا همهم توجه شده اند که اسم این عروسک «اجل معلق» است. بانوی مینیاتوری که گویا آدم با تدبیری است هم به جمع ما اضافه شده است.

*اینجا دیگر شبیه تحریریه نیست

طبق معمول در ابتدای بازدید بازار سلفی گرفتن با عروسک ها، مبارک، اجل معلق و... داغ داغ است آنها با همکارانم شوخی می کنند، گورخر مهربان داد می زند، بچه ها ریسه می روند، گاهی مبارک می خواند و بزرگ ترها همراهی اش می کنند. اینجا دیگر شبیه تحریریه خبرگزاری فارس نیست اینجا عروسکها با خود دنیای دیگری را رقم زده اند.

حالا مبارک به سمت گروها و سرویس های مختلف خبری می رود به هر کدام که می رسد با همان زبان نیش دار خود تیکه ای می اندازد. به سرویس اجتماعی که می رسد از شهر، جامعه و شهروندی حرف می زند و گله می کند، هنگام نزدیک شدن به سرویس اخبار زبان انگلیسی شروع می کند به خارجی حرف زدن. گاهی روزنامه می خواند.

 

*بیخیال بروکراسی اداری

بانوی مینیاتور سعی بر کنترل حرکات گورخر و شیطنت های مبارک دارد. که به یکباره مبارک دوباره ساختار شکنی می کند به روی میز یکی ازهمکارانم حرکات موزون خود را به نمایش می گذارد و می خواند همه می خندند بچه ها بهترین افرادی هستند که با او همکاری دارند به قول معروف آتیش بیار معرکه می شوند در این میان مدیران برخی سرویس ها سعی می کنند همچنان «پوزیشن» خود را حفظ کنند. بانومینیاتور با جدیت تمام رو به مبارک کرده و با صدای رسا می گوید: «بس است مبارک.اینجا تحریریه است، تو باید بروکراسی اداری را رعایت کنی» جدیت بانو باعث سکوت می شود که دوباره مبارک همین کلمه بروکراسی را مورد تمسخر قرار می دهد و با تکرار پی در پی کلمه بروکراسی حرکات موزون دیدتری را به نمایش می گذارد اینجا دیگر یخ همه آب شده است و گویا بیخیال بروکراسی شده اند.

 

*وقتی اجل معلق سراغ ظریف را گرفت

اجل معلق را می بینم که به سراغ سرویس دیگری رفته از مدیر مربوطه می پرسد اینجا کجاست و  زمانی که متوجه می شود اینجا سرویس سیاسی است بلافاصله سراغ وزیر امورخارجه یعنی ظریف را می گیرد و می گوید: اقا ظریف کجا هستند؟ ظریف ظریفه؟.

 

*مبارک خبرنگار شد

در ادامه بازدید همچنان شوخی و مضاح و خنده پا بر جا است تقریباً هیچ کداماز همکارانم دیگر خبری نمی زنند حالا همه از مبارک می خواهند که خبرنگار بشود و خبری در ارتباط با جشنواره بزند که او هم می گوید: «طبق بروکراسی اداری من را اول استخدام کنید، بیمه کنید تا برای تان خبر بزنم» اما در ادامه که به قسمت سرویس فرهنگی می رسیم مبارک پشت یکی از رایانه ها می نشیند عکس خودش را در میان مردم می بیند و ذوق می کند حالا بچه ها را با خود هم صدا کرده و شعارشان را با هم در تحریریه فریاد می زنند و می گویند: «آسمانی عروسک ها آبی است»

 

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار