31. خرداد 1395 - 20:36   |   کد مطلب: 10534
چمران، باعزت زیست، مردانه جنگید و عارفانه شهید شد و مصداق کامل شیران روز و زاهدان شب و نمونه‌ی کامل از خودگذشتگی و ایثار بود و روحی لطیف داشت، عارفی وارسته و عابدی متعبد بود؛ دست نگاشته‌ها و مناجات‌هایش گواه این مدعاست. این عارف رسته از حصار تنگ نفسانیات و قیودات مادی رزمنده‌ای بود در خط مقدم نبرد و فرماندهی توانا که با تدابیر جنگی عملیات‌های بزرگی را رهبری می‌نمود.

به گزارش شبنم ها به نقل از طنین یاس :   چمران در 1311 ش در محله‌ی ‌سرپولک تهران در خانواده‌ای مذهبی بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه‏ را در مدارس انتصاریه، دارالفنون و البرز تهران گذراند و در سال 1332 موفق شد برای ادامه‌ی تحصیل در رشته‌ی الکترومکانیک وارد دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران گردد. و سه سال بعد با رتبه‌ی ممتاز مقطع کارشناسی را به پایان برده و با استفاده از بورس تحصیلی، عازم آمریکا شود.
او باعزت زیست، مردانه جنگید و عارفانه شهید شد و مصداق کامل شیران روز و زاهدان شب و نمونه‌ی کامل از خودگذشتگی و ایثار بود و روحی لطیف داشت، عارفی وارسته و عابدی متعبد بود؛ دست نگاشته‌ها و مناجات‌هایش گواه این مدعاست. این عارف رسته از حصار تنگ نفسانیات و قیودات مادی رزمنده‌ای بود در خط مقدم نبرد و فرماندهی توانا که با تدابیر جنگی عملیات‌های بزرگی را رهبری می‌نمود. او حماسه‌های کم نظیری در مبارزه با ضد انقلاب و در جنگ تحمیلی آفرید. مبارزات مدیدش در لبنان موجب شد با امام موسی صدر آشنا شود. او که با انگیزه‌ی ایجاد پایگاه مبارزاتی به لبنان هجرت نموده بود. در همان ابتدای ورود به پیشنهاد امام موسی صدر مدیر و مدرس هنرستان صنعتی جبل عامل در جنوب لبنان شد. مدرسه‌ای که پذیرای فرزندان یتیم شیعی بود و چمران در کنار آموزش‌های علمی، فنون رزمی و چریکی به هنرجویان می‌آموخت. ابعاد چند وجهی شخصیت این سردار اسلام بحث مستوفی می‌طلبد. او که سال‌ها از کشور دور بود. و در سنگر علم و دانش در تکاپو. از فردای پیروزی انقلاب پس از 23 سال دوری از وطن وارد کشور شد و همه‌ی تجارب علمی و عملی‌اش را در خدمت انقلاب بکار گرفت. چمران در نخستین فرصت به دیدار امام خمینی(ره) شتافت. به امر ایشان بود که مکلف شد در ایران بماند. چمران با وجود عهده‌دار شدن مسئولیت‌های مهمی در دولت مرحوم مهندس بازرگان به وادی جهاد و مبارزه با ضد انقلاب در کردستان گام نهاد. ماجرای آزادسازی پاوه‌ از دست ضد انقلاب که بیشتر به معجزه شبیه بود نشان از اخلاص، شجاعت، شهامت و تجربه‌ی نظامی‌گری مثال زدنی وی دارد. چمران نمونه‌‌ی کاملی از خود‌گذشتگی و ایثار بود. از همه‌ی‌ لذایذ دنیایی زن و فرزند و موقعیت‌های ممتاز علمی در آمریکا و دیگر جاها دست شست و در صحنه‌های نبرد از جنوب لبنان تا غرب و جنوب ایران با دشمنان صهیونیستی، ضد انقلاب داخلی و متجاوزین بعثی - عفلقی پنجه در پنجه افکند. سخن گفتن از چمران که جمع اضداد بود سخت است ابعاد وجودی وی را به راحتی نمی‌توان به تصویر کشید، چمران یعنی دانشمند مسلمان که در کنار دانش بالا و تحقیقات شگرف علمی، هجرت آغازید، جهاد و شهادت آشناتر‌ین واژ‌ه‌ها برای او بودند؛ براستی مالک اشتر لبنان بود و علمدار کربلاهای ایران. باید اذعان نمود پرداختن به همه‌ی زوایای وجودی ایشان کاری است بس دشوار. گرچه عرف معمول این است که تاریخ زندگی هر فرد با تولد آغاز و با چشم فرو بستن از این جهان پایان می‌پذیرد. اما مردان بزرگی چون چمران این گونه نیستند. آن‌ها پس از رفتن به سرای باقی تولدی دوباره می‌یابند و سراج منیری می‌‌شوند برای ره‌گم کردگان.
 چمران به همه عشق می‌ورزید و از جان دل دیگران را دوست می‌داشت. نمازش حتی در گوشه‌ی‌ دنج مدرسه‌ی محل تحصیل سر وقت ادا می‌شد. اوکه انسان ذوابعادی بود، در کنار درس، ورزش و سایر فعالیت‌ها را تجربه می‌نمود.‌ از 15 سالگی در دروس تفسیر آیت‌الله طالقانی در مسجد هدایت و کلاس‌های درس فلسفه و منطق شهید مطهری‌، در دعای کمیل و استماع سخنرانی‌ها شرکت می‌نمود واز سال آخر دبیرستان فعالیت سیاسی علیه حکومت سفاک محمدرضا شاه را شروع کرد. از فعالان انجمن اسلامی دانش‌آموزان و دانشجویان بود. او نه تنها در تحصیل تحسین اساتیدش را بر می‌انگیخت؛ در خط و نقاشی نیز ید طولایی داشت؛ تکالیف درسی را در نهایت دقت و با کیفیت بسیار عالی انجام می‌داد. از استاد سخت‌گیرش، مرحوم مهندس بازرگان، نقل است که در درسی از نمره‌ی بیست، بیست و دو به ایشان می‌دهد ودر توجیه این کار می‌گوید: « یکی از شاگردان ممتاز دانشکده مصطفی چمران بود. استعداد کم نظیری داشت. در دروس تئوری و عملی بسیار قوی بود، خط زیبایی داشت، نقاشی او هم خوب بود. جزوه‌اش را به عنوان نمونه به بچه‌ها نشان می‌دادم. با عاطفه، صمیمی، عارف مسلک، متدین و دوست داشتنی بود یکبار نمره‌ی امتحانش را 22 داده بودم! آن قدر کارش عالی بود که دیدم طلبکار است. گفتم این دو نمره طلب را، در امتحانات آخر سال حساب می‌کنم، اما این کار هرگز صورت نگرفت، زیرا همیشه در نمره گرفتن، او طلبکار بود و من بدهکار ماندم».(خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت،1375: 251). بازرگان فعالیت سیاسی ایشان را بی‌نظیر توصیف می‌کند این که در انجمن دانشجویان اسلامی و انجمن مهندسین و در مبارزات ملی نمونه‌ی اخلاص و فداکاری بود. مرحوم بازرگان به نقل از اردکانی مدیر عامل وقت ایران خورو می گوید:«او دارای همة خصایل اخلاقی و انسانی بود، از معدود ایرانیانی بود که در خارج وجود و نامشان افتخار آفرین است» (خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت،1375: 251).مبارزات دانشجویی آزمونی بود برای چمران در عرصه‌ی تقوی، مجاهده با نفس، شخصیتی که در جهاد اکبر، در بلندای قلل رفیع علم در عین برخورداری از عالی‌ترین نعمات دنیوی؛ صفای باطن خود را هرگز به زرق و برق دنیا آلوده نشد و تمتعات مادی و مقامات نفسانی هرگز نتوانستند او را بفریبند. در جهاد اصغر نیز ظلم ظالمان بر ستمدیگان و مظلومان هرگز چمران را آسوده نگذاشت. و این چنین شد که در کمال اخلاص وارد پیکار با این قوم نابکار شد. چمران که دوره‌ی کارشناسی رشته‌ی الکترومکانیک را با بالاترین نمره سپری نموده بود؛ برای ادامه‌ی تحصیل با هزینه‌ی دولتی عازم آمریکا شد. او طی یک سال تحصیل در دانشگاه ای.اند .ام تگزاس مدرک کارشناسی ارشدش را با درجه‌ی ممتاز کسب نموده و برای تحصیل در دکتری به دانشگاه برکلی کالیفرنیا رفت و طی سه سال دکتری خود را در رشته‌ی الکترونیک و فیزیک پلاسما(مهندسی گرافت هسته‌ای) زیر نظر مشهورترین اساتید این رشته اخذ نمود و مدتی را در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام زمان خود، در یکی از مراکز تحقیقاتی آمریکا به کار پرداخت.
 رساله‌ی دکتری ایشان از سوی دکتر رضا امراللهی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران، با عنوان:«باریکه‌ی الکترونی در مگنترون با کاتد سرد» ترجمه و چاپ شد. چمران در کنار توانمندی‌های بالای علمی و تخصصی ممتاز در مقاطع مختلف تحصیلی، همواره در کوران مبارزات بود و این گونه بود که تحسین دوست و دشمن را بر می‌انگیخت. او با اعتقاد راسخی که به اسلام و آموزه‌های شریعت نبوی داشت با اندیشه‌های انحرافی به مبارزه برمی‌خواست و در برابر این اندیشه‌ها تفکرات ناب اسلامی را مطرح می‌نمود. از دیدگاه‌های ایشان است: اسلام دینی کامل و همه چیز را با خود دارد و آن را یک جا باید در نظر گرفت نمی‌شود بخشی از اسلام را مطرح نمود و بخش دیگر را وانهاد. فعالیت‌های سیاسی چمران از چشم نیروهای امنیتی ساواک بدور نبود و در همین راستا بود که سفارت ایران در آمریکا بورس تحصیلی شاگرد ممتازی‌اش را لغو و قطع نمود. با شروع نهضت اسلامی امام خمینی(ره) و اوج گیری آن، اخبار نهضت به خارج از کشور منتقل می‌شد  و شور و هیجان دانشجویان مسلمان در خارج از کشور دو چندان. در آمریکا تظاهرات اعتراض آمیز متعددی در برابر سازمان ملل در نیویورک، در جلو کاخ سفید و در سایر شهرها برگزار می‌شد. در تمام این فعالیت‌ها مطصفی حضوری فعال داشت.(نجفی، 1393: 42).پس از قیام 15خرداد، چمران دست به اقدامی جسورانه زد که باعقل حساب‌گر و مادی در تعارض بود. او در این برهه همه‌ی پل‌های خوشبختی و رفاه تنعمات مادی را پشت سر خو ویران نمود و برای طی دوره‌های سخت چریکی و پارتیزانی رهسپار مصر شد آنگاه آموزش مبارزان مسلمان ایرانی را متقبل شد. در مصر بود که به ملی‌گرایی افراطی عبد‌الناصر که موجب تفرقه بین مسلمین می‌شد معترض شد. پس ازآن راه لبنان را در پیش گرفت و در کنار امام موسی صدر «حرکت‌المحرومین لبنان» و شاخه نظامی‌آن، «سازمان امل»، را براساس اصول و مبانی اسلامی پایه گذاری نمود.
 دکتر امراللهی درپاسخ به پرسش مصاحبه‌گر در ارتباط با سابقه آشنایی‌اش با چمران می‌گوید: «من سابقه آشنایی چندانی با شهید دکتر چمران نداشتم. ... یکی از کسانی هستم که بهر حال می‌شود گفت نور ایشان را فقط کمی احساس کردیم»
امرللهی تک بعدی نبودن ایشان را از بارزترین ویژگی‌اش بر می‌شمرد.و می‌گوید همان اندازه که دانشمند بود همان اندازه هم سرداری بزرگ در میدان جنگ بود. تا کسی از نزدیک با ایشان زندگی نکرده باشد، نمی‌تواند باور کند چطور می‌شود که یک دانشمند درجه یک گداخت هسته‌ای با یک سری جوان در خاک وخلهای جبهه بجوشد. امراللهی به خاطره‌ای که برای خودش درس‌آموز بوده اشاره می‌کند. این که در اوایل جنگ با مهدی چمران و چند نفر دیگر در دفتر شهید چمران در نخست وزیری مشغول رتق و فتق امور بودندکه روزی چند جوان که خود را موتورسوارهایی که فیلم‌های سینمایی قبل از انقلاب را در سطح تهران پخش می‌کردند معرفی می‌کنند که می‌خواستند در ستاد جنگ‌های نامنظم ‌فعالیت کنند، ولی امراللهی و سایر اعضا دفتر پس از چند بار مراجعه جوانان موصوف بدلایلی آنها را نمی‌پذیرند تا بالاخره امراللهی در مرکز ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز. این جوان‌ان را باهمان موتورهای غول پیکرشان می‌بینید. داخل ستاد می‌رود تا بگوید که ما این‌ها را رد کردیم با این ‌پرسش چمران روبرو می‌شود :چرا این‌ها را رد کردید؟ امراللهی بعدها متوجه می‌شود که چقدر اشتباه کرده، چرا که آن‌ها بهترین آر.پی .جی زن‌های جبهه شده بودند و شاید نصف بیشتر شان هم شهید شدند. امراللهی اذعان می‌کند:«حالا می فهمم که دید و بینش ایشان با بقیه چقدر فرق داشت و اینطور بود که ایشان دکتر چمران شدند».
امراللهی به نبوغ و نخبگی شهید چمران اشاره می‌کند:«مسئله در این است که باید دید سنگر کجاست؟ ایشان درست کرده بود. دانشمند بود ولی در آمریکا ببینید من خیلی واضح و رک بگویم کاری که ایشان می‌کرد بخشی از یک بمب هیدروژنی بود. آنجا می‌ماند که چه بشود؟بمب درست کنند که بریزند سر مردم جهان سوم؟ خوب معلوم است که ایشان آنجا نمی ماند! ...»
امراللهی حتی به گمنامی چمران در آمریکا نیز اشاره دارد:«.ایشان تا پیروزی انقلاب در ایران نبودند. در آمریکا هم که بودند تنها عده معدودی از بچه های مسلمان انجمن‌های اسلامی ایشان را می‌شناختند» اما امراللهی چمران لبنان را این گونه توصیف می‌کند:« در لبنان هم که قضیه کاملاًٌ فرق می‌کرد و تنها لبنانی‌ها به ایشان عشق می‌ورزیدند، هنوز هم اینطور است».(Mostafachamran.com)
صبح روز 31 خردادماه 1360، چمران در شرایطی که در غم بهترین دوستان و یارانش، می‏سوخت، با چهره‏ای ساکت و آرام و با شور و شوق زاید الوصفی، از همه‌ی هم‏رزمانش خداحافظی کرد و به جانب جبهه‌ی دهلاویه شتافت. پس از مدتی نبرد جانانه و خلق رشاد‌های ماندگار در خط مقدم جبهه به دیدار معبود شتافت بدین ترتیب یکی از سرداران رشید اسلام و از ارزشمندترین یاران امام، از دیار ما رخت بربست و ایران و لبنان و همه‌ی مردم آزاده دنیا را در غم خود فرو برد.
امام خمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی ، در پیامی به مناسبت شهادت دکتر چمران، وی را این‏چنین ستودند: «...چمرانِ عزیز، با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات‏ و گروههای‏ سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و به آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد، و درراه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید...»(صحیفه‌ی امام،ج14، 1385: 478)
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای، که هم رزم آن شهید در جبهه‏های جنگ بود درباره‌ی این شهید والامقام می‏فرمایند«...شهید چمران، سال‏ها در سنگر جهاد فی سبیل اللّه‏ دل دشمنان خدا را لرزانیده بود. او با دل خداشناس و اراده‌ی خلل ناپذیرش، همیشه مشت آهنین خود را بر چهره‌ی دشمن نواخته بود و با این حال، او با روح لطیف و خلق ملکوتی و چشم خدابین، به ماورای محدوده‏ها و تنگناهای مادی نظر دوخته بود. راه او، راه جهاد و تلاش برای حاکمیت اسلام و به زانو درآوردن کفر و استکبار جهانی، راه امام بزرگوار، راه نجات فلسطین و لبنان و راه نجات همه مستضعفان است...»
 از نیایش‌های این شهید بزرگوار است:
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش‏های پوچ مدفون نشوم. خدایا درمندم و بندبند وجودم از شدت درد صیحه می‏زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش
ناامیدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‏کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می‏ کنم و می ‌خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.
چمران به همان اندازه مرد علم بودکه مرد جنگ. گمنام و ناشناخته ماندن چمران برای نسل جوان امروزی خسران است و زیانبار و حاکی از مظلومیت ایشان. شهید چمران با گامی استوار و خستگی ناپذیر، تمامی مراحل سخت و دشوار زندگی را با روحی امیدوار پیمود و آن‏گونه که شایسته مردان خدا بود، زندگی کرد. روحش شاد
منابع
خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، گفتگو با سرهنگ غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، 1375
صحیفه‌ی امام،ج14، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ جهارم، 1385
 نجف‌پور،مجید، پرستوی دهلاویه، تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار