28. ارديبهشت 1395 - 21:31   |   کد مطلب: 10295
نقدی بر جشن های عروسی امروزی
جشن عروسی یا پای کوبیدن بر ارزش ها
آنچه امروزه در بیشتر عروسی‌های ما ایرانی‌ها مشاهده می‌شود در کنار هزینه‌های سرسام آور این سنت حسنه، موارد آلوده به گناه و مزاحمت‌های آن‌هاست که ناراحت کننده‌تر است. این در صورتی است که ازدواج امر مقدسی است که بر اساس آن، زن و مرد به آرامش می‌رسند.

مهدی سعادت

به گزارش شبنم ها به نقل از  پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، امروزه مجالس عروسى براى مؤمنین مشکل‌ساز شده است، به گونه‌اى که رفتن به مجلس عزا براى آن‌ها، مطلوب‌تر از شرکت در مجالس شادى و سرور شده است. زیر پوست شهرهایمان هر لحظه اتفاقات متفاوتی می‌افتد(خدا کند آهنگ سرایت به روستاهایمان کند‌تر باشد.) که شاید به راحتی از کنار آنها بگذریم اما همین اتفاقات است که به مرور تبدیل به معضلی می‌شود که دیگر نمی توان جلوی آنها را به راحتی گرفت. اگر تا چند وقت پیش پیدا کردن مکان عروسی مناسب و ارزان قیمت، هزینه‌ی پائین عروسی، تهیه‌ی خودرو دغدغه‌ی عروس و داماد بود؛ امروزه لباس، پیدا کردن مکان عروسی در فضای باز، باغ، خودرو عروس و اجرای برنامه‌ی زنده‌ی آنچنانی … به دغدغه‌ی اصلی آنها تبدیل شده است. عروسی‌های که گناه در آن‌ها موج می‌زند.

یک شب که هزار شب نمی شود!

اکنون در کشوری زندگی می‌کنیم که کشف حجاب عروس از دیدگاه نیروی انتظامی و گشت‌های ارشادش منعی ندارد! اجرای برنامه‌ی زنده با خواندن ترانه‌هایی شهوت‌انگیز در فضای باز و با آهنگ دلخراش حالت عادی بخود گرفته است!

هدف از مطرح کردن این مطالب مخالفت با شادی و تفریح مردم در قالب برگزاری مراسم نیست؛ چرا که اسلام و سنت‌های رایج کشور ما هیچ مخالفتی با آن ندارد. منتهی برخی مردم شاد بودن و شادی کردن را فقط در بی‌حجابی و نیمه عریانی، آلات لهو و لعب و آهنگ‌های مبتذل و رقص‌های مختلط و نوشیدنی‌های حرام و … می‌دانند.

عذر و بهانه آن‌ها این است که یک شب است! و یک شب که هزار شب نمی‌شود! و توجیه پشت توجیه! و نتیجه‌ی این گونه عروسی‌ها، این است که زندگی با گناه شروع شده و این گناه قطعا اثر وضعی خود را خواهد گذاشت.

 گفته شد آنچه امروزه در بیشتر عروسی‌های ما ایرانی‌ها مشاهده می‌شود در کنار هزینه‌های سرسام آور این سنت حسنه، موارد آلوده به گناه و مزاحمت‌های آن‌هاست که ناراحت کننده‌تر است. این در صورتی است که ازدواج امر مقدسی است که بر اساس آن، زن و مرد به آرامش می‌رسند. در کنار مراسم عروسی در تالارها و یا هر مکان دیگری، کاروان گردانی که ادامه‌ی سنت دیرینه‌ی بر اسب سوار نمودن عروس می‌باشد با این تفاوت که در قدیم این کار مزاحمتی برای مردم به وجود نمی‌آورد. در آن ایام عروس را سوار بر اسب نموده و داماد افسار اسب را محکم گرفته و مهمانان و مشایعت کنندگان آن‌ها را راهی خانه‌ی بخت می‌نمودند و این کار در واقع به نوعی اعلام مراسم جشن به هم ولایتی‌ها بود. مراسم با نظم خاصی بدون کم‌ترین تنش و ناراحتی برگزار می‌شدکه توافق ضمنی همگان را در پی داشت. اکنون که خودرو جایگزین اسب شده، بوق‌های ممتد، ایجاد راهبندان، سبقت‌های غیر مجاز، تصادف‌های مرگبار و...از جمله‌ی آفت‌های آن می‌باشد.

بنابراین استحاله‌ و دگرگونی این سنت اجتماعی در شکل امروزی آن به نوعی به مردم آزاری مبدل شده است.باید توجه داشت برگزاری جشن عروسی در حریم خانه و اماکن مجاز هیچ منعی ندارد، همه می‌توانند در محیط بسته به شادی بپردازند و در فضای باز نیز بعید است با رعایت ضوابط و چاچوب‌ها، این کار منعی ‌داشته باشد. اما تعدی به حقوق شهروندی بنام جشن و پایکوبی بر خلاف هنجارهای پذیرفته شده‌ی جامعه است.کاروان‌های گشت عروسی‌ها، افزون بر مزاحمت بر دیگران چه بسا ممکن است آسیب‌های جدی (نزاع، در گیری، تصادف و ...)به عروس وداماد و همراهان هم در پی داشته باشد. نباید به بهانه‌ی شادی، حقوق شهروندی را زیر پا کذاشت.

نقض حقوق شهروندی در جشن های عروسی

آشنا نبودن با حقوق شهروندی یکی از دلایل این ناهنجاری‌ها می‌باشد. البته برخی بطور عمد به این امر دامن می‌زنند که حساب آن‌ها جداست. این در حالی است که عروسی‌های پر سر و صدا را در اکثر نقاط جهان ممنوع نموده‌اند. به عنوان نمونه در منطقه‌ی سالن دو پروانس فرانسه، شادی و سر و صدای بیش از حد برای عروس و داماد ممنوع است و نیز آهنگ ناموزون و بلند و عروس گردانی در شهر با منع جدی قانونی مواجه است. حتی برای اطمینان باید عروس و داماد چند روز قبل از برپایی مراسم منشور خوش رفتاری امضا نمایند. در صورت تخلف از این تعهد - که بندرت اتفاق می‌افتد - شهرداری از برگزاری مراسم ‌آن‌ها در سالن شهرداری ممانعت بعمل می‌آورد. در نیس دیگر شهر این کشور هم زوج اقدامات مشابه انجام داده از جمله منشور ادب و نزاکت که شامل ممنوعیت سر و صدا، و بوق زدن، موسیقی بلند و... است را امضا می‌نمایند.

بهانه‌ی این نوشتار مواجهه با نمود‌هایی از ناهنجاری‌هایی بود که در توابع یکی از شهرها در مسافرت چند روزه با آن موجه شدیم. داستان از این قرار است

داستانی تکراری در بی اعتنایی به نیروی انتظامی!

جمعه 17 اردیبهشت با توافق خانواده در محدوده‌ی شهرهای «سامان» و «بن» چهار محال بختیاری بودیم. حدود ساعت پنج بعد از ظهر که از امامزاده« بهاء‌الدین محمد» روستای شهید پرور«شیخ شبان» شهرستان بن که روستای نمونه‌ی گردشگری با هشتاد و چهار شهید دفاع مقدس می‌باشد به محل اسکان برمی‌گشتیم. از بدو ورود صدای آزار دهنده‌ی ساز، رقص و آواز مراسم دو عروسی  هم زمان از شرق و غرب محل سکونت (مراسم سمت شرقی دربلندی مشرف بر پل زمان خان ظاهراً در هتل سامان برگزار می‌شد، غربی نیز به فاصله‌ی چند صد متری ما باز هم در ساختمانی که در ارتفاع واقع شده بود برگزار می‌شد )امانمان را برید.

خانواده صدای تلویزیون را که عطر عاشقی پخش می‌شد با صدای بلند روشن نمودند تا از این هجوم در امان باشند. فایده‌ای نداشت. به مراسم ضلع شرقی دسترسی نداشتم لکن خودم را مهیا نمودم به غربی‌ها تذکری بدهم. مراسم در فضای باز و با گروه نوازندگان زنده در منزل مسکونی برگزار می‌شد.خانم‌ها در حیاط( ضلع شمالی) وآقایان در حیاط(ضلع جنوبی) بودند. پوشش خانم‌ها که از نرده‌ها کاملاً مشخص بود خیلی نا مناسب و زننده بود. وارد حیاط شده و مجلس را برانداز نمودم. پیرمردی مسن‌تر از خودم را نشانه گرفته و در آن هیاهو که با آواز خوانی زنده و با رقص و پایکوبی مدعوین همراه بود در گوشی با صدای رسا به ایشان گفتم به برگزارکنندگان مراسم متذکر شوید قدری آرامتر مراسم را برگزار نمایند. ایشان بنده را به فرد دیگری که ظاهراً صاحب مجلس بود معرفی نمود. ایشان پس از تعارف شرکت در مراسم دستم را گرفت با هم به محوطه‌ی بیرون از مراسم رفتیم. خیلی محترمانه به ایشان گفتم سر و صدای ممتد و بلند شما برای همسایه‌ها ناراحت کننده است. محبت کنید قدری آهسته‌تر ..... در پاسخ گفت یک شب عزاست و یک شب هم عروسی!. بگذار خوش باشند!!!.

گفتم کسی مخالف شادمانی شما نیست لکن این وقت شب شایسته نیست در و همسایه را آزردن!. وقتی دیدم اصلاً کوتاه نمی‌آید. گفتم مجبورم به نیروی انتظامی زنگ بزنم. خیلی محکم گفت: «هر کاری دلت بخواد بکن. به سرهنگه‌اش زنگ بزن»!. به محل استراحت برگشته قدری تأمل نمودم تا ببینم آیا تذکر افاده کرده است؟. دیدم بدتر هم شد. به 110 سامان زنگ زدم و ضمن معرفی خود ماوقع را تعریف نمودم و به افسر کشیک یادآور شدم با این مضمون: ما از شما حمایت می‌کنیم ولی شما اقتداری نشان بدهید آن‌ها شما را تحقیر می‌کنند. ایشان با گرفتن نشانی محل گفت نیرو می‌فرستم برود تذکری بدهد. در این اثنا داماد نیز دوبار با 110 تماس گرفت حدود دو ساعت از این ماجرا گذشت سر و صدا لاینقطع آزارمان می‌داد. مجدداً با 110 تماس گرفتم  افسر نگهبان بلافاصله گفت آقای سعادت فرستادم و صاحب عروسی تذکر گرفته است گفتم سر و صدا کمتر که نشده هیچ چی بدتر هم شده. دوباره متذکر شدم قدری محکم تر برخورد کنید.پاسخ داد اجازه نداریم قاضی گفته حق ورود به محل را ندارید. فقط باید تذکر در دم بدهید. نا امید از همه جا تا نزدیکی‌های ساعت 24 این وضعیت را تحمل نمودیم. تازه خیابان گردی آن‌ها شروع می‌شد.

واقعاً این درد بی‌درمان را باید کجا برد؟ با این وضعیتی که گرفتارش هستیم باید در انتظار بد‌تر از این‌ها هم بود.آن شب از فرط ناراحتی خوابم نمی‌برد بطوری که برای نخستین بار در عمرم فرزندم که از مشهد زنگ زده بود صحبت نکردم.گفتنی است قبل از این روز یعنی پنجشنبه 16 اردیبهشت که به محوطه‌ی پل زمان خان رسیدیم واقعاً مات و مبهوت شدم این که آیا این منطقه قطعه‌ای از خاک ایران است؟ بدحجابی بیداد می‌کرد پس از تذکر به چند نفر به چادر نیروی انتظامی رفتم و به جناب سروان مستقر در آنجا گفتم چرا تذکری به این‌ها نمی‌دهید؟ جوانی با لباس شخصی را به من نشان داد و گفت به این‌ها بگوئید. جوان گفت نیرو نداریم و بما گفتند خودتان را خیلی درگیر نکید. گفتم من که کم‌اش را هم نمی‌بینم از وقتی که اینجا هستم ندیدم کسی از شما در محوطه باشد. ‌جایی که ما مستقر شده بودیم بهترین و بکر‌ترین طبیعت را داراست و واقعاً دعوت می‌کنم خوانندگان گرامی در صورت امکان دیدار از این منطقه را از دست ندهند فقط باید از خدا بخواهیم خداوند به مسئولین و عوامل اجرایی ما قدری توفیق، همت، درایت و قاطعیت علوی در برخورد اصولی و منطقی با ناهنجاری‌های این چنینی عنایت فرماید. این تذهبون؟!!!

پرسش‌های پیش‌رو:

آیا نباید با آن دسته از افراد که باعث سلب آسایش مردم می‌شوند برخورد قانونی نمود؟

 مسئول سامان دادن به بی‌نظمی‌های آزاردهنده‌ی موجود چه کسانی و یا کدام سازمان و نهادی است؟

آیا متولیان فرهنگی نباید فرهنگ‌سازی بنمایند؟

آیا در قبال 84 شهید روستای دور افتاده و محروم شیخ شبان‌ها ما هیچ مسئولیتی نداریم؟

چگونه است خورو با نقص فنی را متوقف می‌نمائیم ولی خودروهایی که در دل شب روی اعصاب مردم با عروس کشف حجاب کرده راه می‌روند آزاد گذاشته‌ایم؟ به ولله قسم در کفرستان و کافرستان نیز این چنین نمی‌کنند.

آیا ضرورت ندارد عروس و داماد قبل از این که سند ازدواج خود را در محضر عقد عروسی امضا نمایند، تعهدی مبنی بر عدم ایجاد مزاحمت برای دیگران امضا نمایند؟

چرا مسئولان ریز و درشت نظارت بر باغ‌ها و تالارهای مختلط ندارند؟

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار