نمایش 1 - 2 از 2
رقیه بودن سخت است ...
اسم تو که وسط باشد روضه خود به خود می‌آید، دیگر اختیار قلم از دست می‌رود. آن وقت نمی دانی که قرار بود از چه بنویسی و از کجا بنویسی، از دستت در می‌رود همه‌ی فکرت می رود سمت خرابه و دختر سه ساله و شب و یتیمی...
07/01/1399 - 11:17
حسین جان؛ مگر دخترِ تو "بابایی" نبود؟
تبسّمم تمام نشده ، اشک در چشمانم جمع می شود .
08/20/1394 - 09:32
اشتراک در رقیه